ترجمه ی زیر هم آورده شده
( کار کوچکی را ) بزرگ جلوه دادن
( کار کوچکی را ) زیادی گنده کردن
؟Why does he need to make such heavy weather of a simple task
چه نیازی هست که انقدر گنده اش کنیم یک کار ساده را
... [مشاهده متن کامل]
She's making such heavy weather of that report she's writing.
او دارد زیادی گنده اش می کند آن گزارشی که داره می نویسد را
an actor who makes heavy weather of what should be a simple scene
یک بازیگر که زیادی بزرگنمایی می کندآنچه را که باید یک صحنه ی ساده باشد.
. . . . . . . . . . . .
ولی با توجه به didficulty وfind sth hard که در تعریف این اصطلاح آمده، همان "مته به خشخاش گذاشتن"، "ایراد ملا لغتی گرفتن" ، " وسواس زیادی به خرج دادن" ترجمه ی صحیح تری می باشد
( کار کوچکی را ) بزرگ جلوه دادن
( کار کوچکی را ) زیادی گنده کردن
چه نیازی هست که انقدر گنده اش کنیم یک کار ساده را
... [مشاهده متن کامل]
او دارد زیادی گنده اش می کند آن گزارشی که داره می نویسد را
یک بازیگر که زیادی بزرگنمایی می کندآنچه را که باید یک صحنه ی ساده باشد.
. . . . . . . . . . . .
ولی با توجه به didficulty وfind sth hard که در تعریف این اصطلاح آمده، همان "مته به خشخاش گذاشتن"، "ایراد ملا لغتی گرفتن" ، " وسواس زیادی به خرج دادن" ترجمه ی صحیح تری می باشد
مته به خشخاش گذاشتن
وسواس زیادی به خرج دادن
ایراد ملا لغتی گرفتن از چیزی
؟Why does he need to make such heavy weather of a simple task
چه نیازی هست که انقدر مته به خشخاش بگذارد برای یک کار ساده
... [مشاهده متن کامل]
She's making such heavy weather of that report she's writing.
او دارد وسواس زیادی به خرج نی دهد درباره آن گزارشی که داره می نویسد
وسواس زیادی به خرج دادن
ایراد ملا لغتی گرفتن از چیزی
چه نیازی هست که انقدر مته به خشخاش بگذارد برای یک کار ساده
... [مشاهده متن کامل]
او دارد وسواس زیادی به خرج نی دهد درباره آن گزارشی که داره می نویسد