از سر و ته چیزی سر در آوردن
سر و ته چیزی را فهمیدن
Tom wrote me a note, but I can't make heads or tail of it. His handwriting is so messy
تام برایم یادداشتی نوشت، اما نمی توانم سر و تهش را بفهمم. دست خطش خیلی نامرتب است
سر و ته چیزی را فهمیدن
تام برایم یادداشتی نوشت، اما نمی توانم سر و تهش را بفهمم. دست خطش خیلی نامرتب است
... [مشاهده متن کامل]
از سر و ته چیزی سر درآوردن - از ابتدا تا انتهای چیزی را فهمیدن
از چیزی سر در آوردن ( معمولا در جملات منفی )