make haste


شتاب کردن، عجله کردن، شتابیدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to act or move rapidly.
مشابه: hurry

جمله های نمونه

1. Make haste slowly.
[ترجمه گوگل]آهسته عجله کنید
[ترجمه ترگمان]به آرامی عجله کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Make haste in doing good, restrain your mind from evil. Whosoever is slow in doing well, his mind delights in evil?
[ترجمه گوگل]در انجام نیکی عجله کن، ذهن خود را از بدی بازدار هر کس در نیکی کند، عقلش از بدی لذت می‌برد؟
[ترجمه ترگمان]عجله کنید، مواظب باشید، از شر شیطان منصرف شوید هر که کند کار کند ذهن او از شر شیطان لذت می برد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Make haste, or we shall miss the train.
[ترجمه گوگل]عجله کنید، وگرنه قطار را از دست خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]عجله کن، وگرنه قطار را از دست خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had to make haste if I wasn't to be late.
[ترجمه گوگل]اگر دیر نمی کردم باید عجله می کردم
[ترجمه ترگمان]اگر دیر نمی کردم باید عجله می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Make haste to come.
[ترجمه گوگل]برای آمدن عجله کن
[ترجمه ترگمان]عجله کنید بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Make haste, or you will be too late.
[ترجمه گوگل]عجله کنید وگرنه خیلی دیر می کنید
[ترجمه ترگمان]عجله کن، وگرنه خیلی دیر می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Make haste, and you'll be in time for class.
[ترجمه گوگل]عجله کنید و به موقع به کلاس خواهید رسید
[ترجمه ترگمان]عجله کن و به موقع کلاس خواهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's make haste slowly . Does Conner know where the knife came from?
[ترجمه گوگل]بیایید آهسته عجله کنیم آیا کانر می داند که چاقو از کجا آمده است؟
[ترجمه ترگمان]بیا عجله کنیم کانر می دونه چاقو از کجا اومده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Make haste, or you'll miss the first train.
[ترجمه گوگل]عجله کنید، وگرنه اولین قطار را از دست خواهید داد
[ترجمه ترگمان]عجله کن، وگرنه اولین قطار را از دست خواهی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You must make haste with your work.
[ترجمه گوگل]شما باید در کار خود عجله کنید
[ترجمه ترگمان]باید با کارت عجله کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As Simon was under orders to make haste, some days they covered thirty miles.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که سایمون دستور عجله داشت، چند روز سی مایل را طی کردند
[ترجمه ترگمان]چون سایمون تحت فرمان بود که عجله کند، بعضی روزها حدود سی مایل را پوشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For their feet run to evil, and make haste to shed blood.
[ترجمه گوگل]زیرا پاهای ایشان به سوی شر می دوند و برای ریختن خون شتاب می کنند
[ترجمه ترگمان]زیرا پاهایش به سوی شیطان می دوند و شتاب می کنند تا خون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am afraid you'll have to make haste.
[ترجمه گوگل]میترسم مجبور بشی عجله کنی
[ترجمه ترگمان]متاسفانه باید عجله کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For their feet run to evil And they make haste to shed blood.
[ترجمه گوگل]زیرا پاهایشان به سوی شر می دود و برای ریختن خون شتاب می کنند
[ترجمه ترگمان]زیرا پاهایش به سوی شیطان می دوند و با شتاب به سوی خون سرازیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• go quickly, rush

پیشنهاد کاربران

مترادف :
Rush it
Hurry up
Get a move on
عجله کن
زود باش
سریع باش

بپرس