make go

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
SIAMACK١٥:٣٧ - ١٤٠٤/٠١/١٦✅ این ساختار معمولاً در زبان محاوره ای یا در توصیف عملکرد یا سببی بودن به کار می رود. فعل make باعث انجام یا وقوع یک عمل می شود و go فعلی است که عمل را نشان می دهد.
👈چندتا معنی رایج رو میشه براش در نظر گرفت:
...
[مشاهده متن کامل]

1. باعث حرکت چیزی شدن
I made the car go faster.
کاری کردم ماشین سریع تر برود.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
2. به راه انداختن چیزی / فعال کردن
He made the machine go.
او ماشین را به کار انداخت.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
3. ادامه دادن یا پیش بردن کاری
She tried to make the business go.
او تلاش کرد کسب وکار را به راه بیندازد.

گزارش
0 | 0
milad١٩:١٥ - ١٣٩٧/٠٥/٢٣عمل کردن
گزارش
0 | 2

بپرس