انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
دوستانی از سراسر جهان پیدا کنید.
be friends : دوست بودن
make friends: دوست شدن
become friends: دوست شدن
این سه فعل رو به خاطر بسپارین. حرف s انتهایی رو هم فراموش نکنین.
make friends: دوست شدن
become friends: دوست شدن
این سه فعل رو به خاطر بسپارین. حرف s انتهایی رو هم فراموش نکنین.
درست کردن دوست
دوست پیدا کردن
دوست یابی
I can make friends easily : خیلی راحت میتونم دوست پیدا کنم
در کل، برقراری رابطه محبت و مودت و رفاقت با افراد و حیوانات ر میگن.
یکی از معانی خاصش، سازش کردنه و تو دعوای چند نفر به معنی آشتی کردنه.
امری میگیم: make friends
یعنی آشتی کنین.
پیدا کردن رفیق
به معنی:
دوست شدن با
یا
دوستی کردن
یا
دوست پیدا کردن
به معنی:
صمیمی شدن با
یا
ارتباط محکم و قوی یا خوب برقرار کردن با
دوست شدن:
He has made friends with the kids on the street.
او دوست شده با بچه های توی خیابون
دوست پیدا کردن:
Jack makes friends easily.
جک به راحتی دوست پیدا میکنه.
او دوست شده با بچه های توی خیابون
دوست پیدا کردن:
جک به راحتی دوست پیدا میکنه.
پیدا کردن دوست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)