make arrangements

انگلیسی به انگلیسی

• prepare, plan

پیشنهاد کاربران

هماهنگی ها را انجام دادن
مقدمات چیزی رو فراهم کردن
if you are going to be out of work for several days due to an injury, you had better to call your boss and make arrangements with your boss.
هماهنگ کردن با with
ترتیب چیزی را دادن یا برنامه ریزی کردن برای چیزی
برنامه ریزی کردن
make an arrangement:
تدارک چیدن

بپرس