🔸 تعریف:
عملی کردن، به اجرا گذاشتن، یا تبدیل یک ایده، رویا یا هدف به چیزی ملموس و واقعی. وقتی می گوییم �make something a reality� یعنی چیزی که قبلاً تنها در ذهن یا به صورت امید و آرزو بود، حالا به حقیقت و واقعیت تبدیل شده است.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
She worked hard to make her dream a reality.
او سخت تلاش کرد تا رویایش را به واقعیت تبدیل کند.
We have finally made our plan a reality after months of preparation.
پس از ماه ها آماده سازی، بالاخره برنامه مان را به واقعیت تبدیل کردیم.
The new technology made space travel more accessible, making what once seemed impossible a reality.
تکنولوژی جدید سفرهای فضایی را بیشتر در دسترس قرار داد و چیزی که زمانی غیرممکن به نظر می رسید را واقعی کرد.
👈معادل های نزدیک: bring to life, turn into reality, realize
عملی کردن، به اجرا گذاشتن، یا تبدیل یک ایده، رویا یا هدف به چیزی ملموس و واقعی. وقتی می گوییم �make something a reality� یعنی چیزی که قبلاً تنها در ذهن یا به صورت امید و آرزو بود، حالا به حقیقت و واقعیت تبدیل شده است.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
او سخت تلاش کرد تا رویایش را به واقعیت تبدیل کند.
پس از ماه ها آماده سازی، بالاخره برنامه مان را به واقعیت تبدیل کردیم.
تکنولوژی جدید سفرهای فضایی را بیشتر در دسترس قرار داد و چیزی که زمانی غیرممکن به نظر می رسید را واقعی کرد.
👈معادل های نزدیک: bring to life, turn into reality, realize