make a quick buck

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
سریع پول درآوردن / یه پول تند و فوری به جیب زدن
در زبان محاوره ای:
یه پول مفت گیر آوردن، سریع پول ساختن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( مالی – محاوره ای ) :**
...
[مشاهده متن کامل]

به دست آوردن پول به سرعت، معمولاً بدون تلاش زیاد یا از راه های ساده.
مثال: He’s always looking to make a quick buck
او همیشه دنبال اینه که یه پول تند به جیب بزنه
2. ** ( منفی – انتقادی ) :**
گاهی با بار منفی به کار می رود، یعنی پول درآوردن از راه های سطحی یا غیرمسئولانه.
مثال: They made a quick buck by selling low - quality products
آنها با فروش محصولات بی کیفیت یه پول فوری به دست آوردند
3. ** ( محاوره ای – روزمره ) :**
برای اشاره به فرصت های کوتاه مدت کسب درآمد.
مثال: Students often try to make a quick buck doing odd jobs
دانشجوها معمولاً با کارهای پراکنده یه پول تند درمی آورند
________________________________________
🔸 مترادف ها:
earn fast money – cash in – profit quickly – make easy money – turn a fast profit

پول مفت درآوردن