1. If I can't make a living at painting, at least I can teach someone else to paint.
[ترجمه فرزانه] اگر از نقاشی پولی ( برای امرار معاش ) در نمیارم، ، دست کم به یکی نقاشی یاد دادم|
[ترجمه مسعود] اگر من در نقاشی زندگی نمی کنم ولی میتواتپنم فرد دیگری را نقاشی کنم|
[ترجمه مهلا] اگر من نتوانم پولی برای نقاشی ام بدست آورم حداقل میتوانم به دیگران نقاشی یاد دهم|
[ترجمه گوگل]اگر نمی توانم با نقاشی امرار معاش کنم، حداقل می توانم به دیگری نقاشی را یاد بدهم[ترجمه ترگمان]اگر نتوانم در نقاشی زندگی کنم، حداقل می توانم به کس دیگری هم یاد بدهم نقاشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We make a living by what we get,but we make a life by what we give.
[ترجمه sanaz] ما با چیزهایی که به دست می آوریم زندگی می کنیم ولی ما زندگیمان را با چیزهایی که می دهیم میسازیم|
[ترجمه فرزانه] با انچه بدست میاوریم امرار معاش میکنیم، ولی با انچه میبخشیم زندگی را میسازیم|
[ترجمه گوگل]ما با آنچه به دست می آوریم امرار معاش می کنیم، اما با آنچه می دهیم زندگی می کنیم[ترجمه ترگمان]ما با چیزی که داریم زندگی می کنیم، اما با چیزی که داریم زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's not a very secure way to make a living.
[ترجمه فردین] برای امرار معاش، این روش چندان مطمئن نیست.|
[ترجمه گوگل]این راه چندان مطمئنی برای امرار معاش نیست[ترجمه ترگمان]راه خوبی برای زندگی کردن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He left his office job to try to make a living on the land.
[ترجمه گوگل]او شغل اداری خود را رها کرد تا تلاش کند در این زمین امرار معاش کند
[ترجمه ترگمان]او شغلش را رها کرد تا در زمین زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شغلش را رها کرد تا در زمین زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Most artists find it almost impossible to make a living from art alone.
[ترجمه گوگل]برای اکثر هنرمندان تقریباً غیرممکن است که فقط از طریق هنر زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هنرمندان آن را تقریبا غیرممکن می دانند که تنها از هنر امرار معاش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هنرمندان آن را تقریبا غیرممکن می دانند که تنها از هنر امرار معاش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She heard that it was easier to make a living in the big cities.
[ترجمه گوگل]او شنید که در شهرهای بزرگ گذران زندگی راحتتر است
[ترجمه ترگمان]او شنید که ساختن زندگی در شهرهای بزرگ آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شنید که ساختن زندگی در شهرهای بزرگ آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is prepared to make a living by accepting any remunerative chore.
[ترجمه گوگل]او آماده است تا با پذیرفتن هر کار پاداشی امرار معاش کند
[ترجمه ترگمان]او آماده است تا با پذیرفتن هر کار remunerative remunerative، زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او آماده است تا با پذیرفتن هر کار remunerative remunerative، زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. How do you make a living as a painter?
[ترجمه گوگل]چگونه به عنوان یک نقاش امرار معاش می کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو چطوری یه نقاش زندگی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو چطوری یه نقاش زندگی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She hopes to make a living from writing children's books.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است از نوشتن کتاب های کودکان امرار معاش کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که از نوشتن کتاب های کودکان امرار معاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که از نوشتن کتاب های کودکان امرار معاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Many farmers have to depend on subsidies to make a living wage.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشاورزان برای تامین معاش مجبور به پرداخت یارانه هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان باید برای درآمد امرار معاش به سوبسید تعلق داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان باید برای درآمد امرار معاش به سوبسید تعلق داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He does make a living wage but only by working 72 hours a week.
[ترجمه گوگل]او فقط با 72 ساعت کار در هفته دستمزد زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او تنها با کار ۷۲ ساعت در هفته امرار معاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او تنها با کار ۷۲ ساعت در هفته امرار معاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The farmer tugged all his life to make a living.
[ترجمه گوگل]کشاورز تمام عمرش را برای امرار معاش کشانده است
[ترجمه ترگمان]کشاورز تمام عمرش را کشید تا زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کشاورز تمام عمرش را کشید تا زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Neither thought they would ever make a living from ice hockey.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام فکر نمی کردند که هرگز از هاکی روی یخ امرار معاش کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها فکر نمی کردند که از هاکی روی یخ زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها فکر نمی کردند که از هاکی روی یخ زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Men who make a living working with their hands tend to believe the myth more than men with desk jobs.
[ترجمه گوگل]مردانی که با دست خود امرار معاش می کنند، بیشتر از مردانی که کار میزی دارند، این افسانه را باور می کنند
[ترجمه ترگمان]مردانی که با دستان خود زندگی می کنند تمایل دارند که افسانه را بیش از مردان با مشاغل اداری باور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردانی که با دستان خود زندگی می کنند تمایل دارند که افسانه را بیش از مردان با مشاغل اداری باور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I want to make a living being creative.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک موجود خلاقانه زندگی کنم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم زندگی خلاق باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من می خواهم زندگی خلاق باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید