make a difference


1- فرق داشتن، اثر داشتن، مهم بودن 2- وضع را عوض کردن، دیدگاه را عوض کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to have an impact or effect; to be of importance.

- A caring teacher can truly make a difference in a child's life.
[ترجمه سارا] یک معلم دلسوز قطعا میتواند در زندگی یک کودک تفاوت ایجاد کند
|
[ترجمه گوگل] یک معلم دلسوز واقعاً می تواند در زندگی کودک تغییر ایجاد کند
[ترجمه ترگمان] یک معلم دلسوز، واقعا می تواند در زندگی یک کودک تفاوت ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It seems to make no difference to him whether he passes or fails.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد برای او فرقی نمی کند که پاس بدهد یا شکست
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که هیچ تفاوتی برای او وجود ندارد که او رد شود یا شکست بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I can make a difference in this world.
[ترجمه Sanaz] من میتوانم این دنیا را بهترکنم
|
[ترجمه گوگل]من می توانم در این دنیا تغییر ایجاد کنم
[ترجمه ترگمان]من می توانم در این دنیا تفاوت ایجاد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The students possess the conviction that they can make a difference to their community.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان این باور را دارند که می توانند در جامعه خود تغییر ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان این اعتقاد را دارند که می توانند با جامعه خود تفاوت ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To make a difference, the therapy could not be one based on the models that were generally in use today.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد تفاوت، درمان نمی تواند مبتنی بر مدل هایی باشد که به طور کلی امروزه مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک تفاوت، درمان ممکن است براساس مدل هایی باشد که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Federal retirees would make a difference in close races in many sunbelt state congressional districts as well as Maryland and Virginia.
[ترجمه گوگل]بازنشستگان فدرال در رقابت های نزدیک در بسیاری از مناطق کنگره ایالتی و همچنین مریلند و ویرجینیا تفاوت ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]بازنشستگان فدرال در مسابقات نزدیک در بسیاری از مناطق کنگره ای sunbelt و همچنین مریلند و ویرجینیا تغییر ایجاد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Careful planning and preparation make a difference.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی دقیق و آماده سازی تفاوت ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی دقیق و آماده سازی یک تفاوت ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They therefore make a difference to their practical deliberations, and serve to refute the no difference thesis.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آن‌ها در بحث‌های عملی خود تفاوت ایجاد می‌کنند و در خدمت رد تز عدم تفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها برای بررسی های عملی خود اختلاف ایجاد می کنند و به منظور رد هیچ گونه پایان نامه تفاوت عمل نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This could make a difference if the field is not uniform at the scale of the particle.
[ترجمه گوگل]اگر میدان در مقیاس ذره یکنواخت نباشد، این می تواند تفاوت ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند تفاوت ایجاد کند اگر میدان در مقیاس ذره یکنواخت نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Would it make a difference if it could be maintained that Laura had died before the Tongue was stolen?
[ترجمه گوگل]آیا اگر بتوان گفت که لورا قبل از دزدیده شدن زبان مرده است فرقی می‌کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که اگر لو را پیش از آن که the دزدیده شود، ادامه دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new chief weapons inspector, Hans Blix, may make a difference.
[ترجمه گوگل]هانس بلیکس، بازرس ارشد جدید تسلیحات، ممکن است تفاوتی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید سلاح های جدید، هانس بلیکس، ممکن است تغییری ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I thought it would make a difference being a Mrs but it didn't.
[ترجمه گوگل]فکر می کردم خانم بودن فرق می کند اما نشد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که این برای خانم بودن فرق می کند، اما این طور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But historic paths make a difference.
[ترجمه گوگل]اما مسیرهای تاریخی تفاوت ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]اما مسیرهای تاریخی تفاوت ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Relationships even make a difference with animals, it seems.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که روابط حتی با حیوانات نیز تفاوت ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که روابط حتی با حیوانات هم تفاوت ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Watch how you can make a difference to your environment.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که چگونه می توانید در محیط خود تغییر ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که چطور می توانید یک تفاوت را با محیط خود ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And did the film crew make a difference?
[ترجمه گوگل]و آیا گروه فیلم تفاوتی ایجاد کردند؟
[ترجمه ترگمان]آیا خدمه فیلم تفاوتی ایجاد کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

کارت خیلی کمک کرد
بهبود شرایط دادن
قدرت اثرگذاری
make a difference به معنای انجام یک اقدام مهم هست که باعث ایجاد بهبود و تاثیر مثبت میشه.
یه نفر معنی کرده "فرق گذاشتن" و تا این لحظه 32 نفر لایک کرده.
لطفا با لایک بیجا باعث گمراهی دیگران نشیم.
make a difference
1
: to cause a change : to be important in some way
تغییر ایجاد کردن: به نوعی مهم بودن
2
: to do something that is important : to do something that helps people or makes the world a better place
...
[مشاهده متن کامل]

انجام دادن کاری که مهم است: انجام کاری که به مردم کمک کند یا دنیا را به جای بهتری تبدیل کند

تمایز قائل شدن
have an effect
make a difference: تاثیر داشتن ( درجهت مثبت )
make a big difference: تاثیر زیادی داشتن
make no difference / not make any difference: هیچ تاثیری نداشتن
make all difference: تاثیر بسزایی داشتن
make a difference to: ( تأثیر مهم، به ویژه تأثیر خوب بر چیزی داشتن )
* to have an important effect on something, especially a good effect
This scheme will certainly make a difference to the way I do my job.
این طرح مطمئناً در نحوه انجام کار من تفاوت ایجاد می کند.
نفوذ
به نقل از هزاره:
اهمیتی داشتن
فرقی داشتن
توفیری داشتن
تفاوت رقم زدن ( بهبود بخشیدن )
She says that she got into politics because she wanted to make a difference.
تاثیر گذاشتن و باعث تفاوت شدن
Cost can make a difference in deciding on a college.
( اصطلاح ) : تأثیر گذاشتن بر کسی یا چیزی. ( معمولاً مثبت ) . چیزی را تغییر دادن. ایجاد تفاوت کردن.
https://idioms. thefreedictionary. com/Make the Difference

فرق گذاشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس