maintained

جمله های نمونه

1. warships maintained a steady rain of fire on the city
کشتی های جنگی به گلوله باران مداوم شهر پرداختند.

2. he stubbornly maintained his views
او با سرسختی روی عقاید خود ایستادگی کرد.

3. she has always maintained that his son is innocent
او همیشه بر این عقیده بوده است که پسرش بی گناه است.

4. two complete hospitals are maintained for the poor
دو بیمارستان کامل به مستمندان اختصاص داده شده است.

5. He maintained order by sheer force of personality.
[ترجمه گوگل]او نظم را با نیروی محض شخصیت حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]او با نیروی محض شخصیت نظم را حفظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The two countries have always maintained close relations.
[ترجمه گوگل]دو کشور همواره روابط نزدیک خود را حفظ کرده اند
[ترجمه ترگمان]این دو کشور همیشه روابط نزدیکی را حفظ کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She maintained rigid control over her emotional and sexual life.
[ترجمه گوگل]او کنترل سفت و سختی بر زندگی عاطفی و جنسی خود داشت
[ترجمه ترگمان]او کنترل سخت و سخت خود را بر زندگی عاطفی و جنسی اش حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This island is maintained as a sanctuary for endangered species.
[ترجمه گوگل]این جزیره به عنوان پناهگاه گونه های در حال انقراض نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]این جزیره به عنوان پناهگاهی برای گونه های در معرض انقراض نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He maintained an attitude of high seriousness.
[ترجمه گوگل]او نگرش جدی خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]قیافه جدی و جدی به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He maintained that he learned everything he knew from his predecessor Kenneth Sisam.
[ترجمه گوگل]او اظهار داشت که همه چیزهایی را که می دانست از سلف خود کنت سیسام آموخته است
[ترجمه ترگمان]او ثابت کرد که هر چیزی را که از کنت Sisam شنیده بود را یاد گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We maintained a close liaison with the trade union.
[ترجمه گوگل]ما ارتباط نزدیکی با اتحادیه کارگری داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما رابطه نزدیکی با اتحادیه مبادله رو حفظ کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The car has always been properly maintained.
[ترجمه گوگل]ماشین همیشه به درستی نگهداری شده است
[ترجمه ترگمان]اتومبیل همواره به درستی نگهداری می شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The married women of Shitamachi maintained the custom of blackening their teeth.
[ترجمه گوگل]زنان متاهل شیتاماچی رسم سیاه کردن دندان های خود را حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]زن های شوهردار of رسم blackening را حفظ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His aunt maintained him at the university.
[ترجمه گوگل]عمه اش از او در دانشگاه نگهداری می کرد
[ترجمه ترگمان]عمه اش او را در دانشگاه حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She maintained her equanimity throughout her long ordeal.
[ترجمه گوگل]او در تمام مدت سختی طولانی خود متانت خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]او آرامش خود را در طول این مدت طولانی تحمل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• well kept, kept in good condition; repaired, made ready to be used, made ready for service; continued in use; kept in memory

پیشنهاد کاربران

داشتن
حفظ شده
محفوظ شده
محفوظ مانده
محفوظ بوده
حفظ شده، مانده
معتقد بودن
ادعا کردن
باور داشتن
١ - نگه داشتن
٢ - حفظ کردن
٣ - حمایت کردن
proper control can be maintained
کنترل مناسب تامین شود.
سرویس شده، چکاب شده

بپرس