1. To cope with these data, hospitals bought large mainframe computers.
 [ترجمه گوگل]برای مقابله با این داده ها، بیمارستان ها کامپیوترهای بزرگی را خریداری کردند 
[ترجمه ترگمان]برای مقابله با این داده ها، بیمارستان ها کامپیوترهای بزرگ پردازنده را خریدند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. Most have slavishly copied the design of IBM'sbig mainframe machines.
 [ترجمه گوگل]بیشتر آنها به طرز بردهوارانهای از طراحی ماشینهای بزرگ بزرگ آیبیام کپی کردهاند 
[ترجمه ترگمان]اکثر slavishly slavishly طراحی ماشین های پردازنده مرکزی IBM را کپی کرده اند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The new mainframe operating system I have personally approved is going haywire; the computer is down half the time.
 [ترجمه گوگل]سیستم عامل اصلی جدید که من شخصاً تأیید کرده ام در حال خراب شدن است کامپیوتر نصف زمان خاموش است 
[ترجمه ترگمان]سیستم عامل جدید مرکزی که من شخصا تایید کرده ام قرار است به پایان برسد؛ کامپیوتر نیمی از زمان آن پایین است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The departmental network is linked to the University's mainframe computer services for statistical analysis packages and similar services.
 [ترجمه گوگل]شبکه دپارتمان برای بسته های تجزیه و تحلیل آماری و خدمات مشابه به خدمات کامپیوتر مرکزی دانشگاه مرتبط است 
[ترجمه ترگمان]شبکه دپارتمانی مربوط به خدمات کامپیوتر پردازنده مرکزی برای بسته های آنالیز آماری و خدمات مشابه است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Though it has made its name as a mainframe software house, Compuware is keen to broaden its horizons.
 [ترجمه گوگل]اگرچه Compuware نام خود را به عنوان یک خانه نرمافزاری بزرگ ساخته است، اما مشتاق است که افقهای خود را گسترش دهد 
[ترجمه ترگمان]اگر چه آن نام خود را به عنوان یک خانه نرم افزار بزرگ ساخته است، Compuware مشتاق گسترش افق های خود است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. If a company has an in-house mainframe, there may well be attractions in using it.
 [ترجمه گوگل]اگر یک شرکت دارای یک پردازنده مرکزی داخلی باشد، ممکن است جذابیت هایی در استفاده از آن وجود داشته باشد 
[ترجمه ترگمان]اگر یک شرکت یک پردازنده مرکزی داشته باشد، ممکن است جاذبه های زیادی در استفاده از آن وجود داشته باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Sales of mainframe systems are still thought to be earning the biggest profit.
 [ترجمه گوگل]گمان می رود که فروش سیستم های فریم بزرگ همچنان بیشترین سود را کسب می کند 
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد فروش سیستم های پردازنده مرکزی بیش ترین سود را دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. These will act as database and mainframe servers and will take around 30% of the load from the mainframe.
 [ترجمه گوگل]اینها به عنوان سرورهای پایگاه داده و مرکزی عمل می کنند و حدود 30 درصد از بار را از پردازنده مرکزی می گیرند 
[ترجمه ترگمان]این ها به عنوان پایگاه داده و سرورهای بزرگ عمل خواهند کرد و ۳۰ درصد بار از پردازنده مرکزی را بدست خواهند آورد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Because the flight from the traditional mainframe is now irreversible, and the central repository of the future will be something new.
 [ترجمه گوگل]زیرا خروج از مینفریم سنتی اکنون غیرقابل برگشت است و مخزن مرکزی آینده چیز جدیدی خواهد بود 
[ترجمه ترگمان]چون پرواز از پردازنده مرکزی در حال حاضر برگشت ناپذیر است و مخزن مرکزی آینده چیز جدیدی خواهد بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. If they are holding it on their mainframe, they have to devise their own implementation of SASPAC9
 [ترجمه گوگل]اگر آنها آن را روی پردازنده مرکزی خود نگه میدارند، باید پیادهسازی SASPAC9 را خودشان طراحی کنند 
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها آن را روی پردازنده مرکزی خود نگه دارند، باید اجرای خودکار آن ها را طراحی کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The mainframe will soon be history, the AS/400 is still worth saving, but time is desperately short.
 [ترجمه گوگل]مین فریم به زودی تاریخ خواهد شد، AS/400 هنوز ارزش صرفه جویی را دارد، اما زمان بسیار کوتاه است 
[ترجمه ترگمان]پردازنده مرکزی به زودی تاریخ خواهد بود، به همین ترتیب ۴۰۰ \/ ۴۰۰ هنوز ارزش پس انداز کردن را دارد، اما زمان به شدت کوتاه است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. A mainframe computer can control the computing applications of a whole company or university.
 [ترجمه گوگل]یک کامپیوتر مرکزی می تواند برنامه های محاسباتی کل شرکت یا دانشگاه را کنترل کند 
[ترجمه ترگمان]یک کامپیوتر پردازنده مرکزی می تواند کاربردهای محاسباتی یک شرکت یا دانشگاه را کنترل کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Some customers need 99% or better uptime from their mainframe computers.
 [ترجمه گوگل]برخی از مشتریان به 99 درصد یا بهتر زمان از رایانه های اصلی خود نیاز دارند 
[ترجمه ترگمان]برخی از مشتریان به ۹۹ درصد یا بهتر از کامپیوترهای بزرگ خود نیاز دارند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. If a problem does occur, a signal is automatically sent to the mainframe.
 [ترجمه گوگل]اگر مشکلی رخ دهد، یک سیگنال به طور خودکار به پردازنده مرکزی ارسال می شود 
[ترجمه ترگمان]اگر یک مشکل رخ دهد، سیگنال به طور خودکار به پردازنده مرکزی ارسال می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید