maidenly

/ˈmeɪdnli//ˈmeɪdnli/

وابسته به دختر، دوشیزه وار، دختروار، دخترانه، کمرو، دارای حجب و حیا، محجوب، باحیا، شرم رو، نجیب، عفیف

جمله های نمونه

1. maidenly modesty
حجب و حیای دختروار

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a maiden; characteristic of a maiden

پیشنهاد کاربران

1. دوشیزه وار. دخترانه 2. ملیح. لطیف. ظریف
مثال:
her maidenly modesty
حجب و حیای دخترانه ی او

بپرس