magnifying

جمله های نمونه

1. the magnifying glass focused the light on the paper
ذره بین نور را روی کاغذ متمرکز کرد.

2. Fame is a magnifying glass.
[ترجمه گوگل]شهرت یک ذره بین است
[ترجمه ترگمان]شهرت یک ذره بین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He uses a magnifying glass to read tiny print.
[ترجمه گوگل]او برای خواندن چاپ ریز از ذره بین استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از ذره بین برای خواندن حروف کوچک استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You really need a magnifying glass to appreciate all the fine detail.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً به یک ذره بین نیاز دارید تا تمام جزئیات را درک کنید
[ترجمه ترگمان]شما واقعا به یک ذره بین نیاز دارید تا همه جزئیات خوب را درک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you focus the sun's rays through a magnifying glass on a dry leaf, it will start to burn.
[ترجمه گوگل]اگر پرتوهای خورشید را از طریق ذره بین روی یک برگ خشک متمرکز کنید، شروع به سوختن می کند
[ترجمه ترگمان]اگر پرتوه ای خورشید را از ذره بین روی یک برگ خشک متمرکز کنید، شروع به سوختن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use of a magnifying glass may be helpful in examining and repairing wounds.
[ترجمه گوگل]استفاده از ذره بین ممکن است در معاینه و ترمیم زخم ها مفید باشد
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک ذره بین در بررسی و تعمیر زخم ها مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One should pass the magnifying glass over to science; the eyes are sufficient to appreciate the beauties of the landscape.
[ترجمه گوگل]باید ذره بین را به علم سپرد چشم ها برای درک زیبایی های منظره کافی است
[ترجمه ترگمان]انسان باید ذره بین را به علم منتقل کند؛ چشم ها برای درک زیبایی مناظر کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. a lens magnifying 300 diameters .
[ترجمه گوگل]عدسی با بزرگنمایی 300 قطر
[ترجمه ترگمان]یک لنز بزرگ با قطر ۳۰۰ اینچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Linen tester a magnifying glass designed for checking the dot image of a halftone.
[ترجمه گوگل]تستر کتانی یک ذره بین طراحی شده برای بررسی تصویر نقطه ای یک هافتون
[ترجمه ترگمان]یک ذره بین را برای بررسی تصویر نقطه ای یک halftone طراحی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By squinting or using a big magnifying glass.
[ترجمه گوگل]با چشمک زدن یا استفاده از ذره بین بزرگ
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ذره بین بزرگ و یا با استفاده از ذره بین بزرگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fujisaki did give the jurors the magnifying glass they requested.
[ترجمه گوگل]فوجیزاکی ذره بین درخواستی را به هیئت منصفه داد
[ترجمه ترگمان]Fujisaki ذره بین را به هیات منصفه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective:To evaluate the diagnostic ability of magnifying colonoscope in prominent colorectal lesions.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی توانایی تشخیصی کولونوسکوپی بزرگ‌نمایی در ضایعات برجسته کولورکتال
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی توانایی تشخیصی ذره بین در ضایعات بزرگ روده بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A photographer's loupe or magnifying glass will make it even easier to identify any problem areas.
[ترجمه گوگل]لوپ یا ذره بین عکاس تشخیص هر ناحیه مشکل را آسان تر می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از ذره بین یا ذره بین یک عکاس، تشخیص هر گونه مشکل را آسان تر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is the magnifying glass icon with an dotted box around it; the zoom region tool allows you to zoom in on the chart to get more detailed view of the data.
[ترجمه گوگل]این نماد ذره بین با یک جعبه نقطه چین در اطراف آن است ابزار منطقه بزرگنمایی به شما امکان می دهد تا روی نمودار بزرگنمایی کنید تا جزئیات بیشتری از داده ها مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]این یک ذره بین با یک جعبه نقطه چین در اطراف آن است؛ ابزار منطقه ای زوم به شما این امکان را می دهد که روی نمودار زوم کنید تا اطلاعات دقیق تری از داده ها کسب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• increasing, enlarging

پیشنهاد کاربران

بزرگ نشان دهنده
بزرگ نما
magnifying glass ذربین
ذره بین

بپرس