صفت ( adjective )
مشتقات: magnificently (adv.)
مشتقات: magnificently (adv.)
• (1) تعریف: very grand or splendid; extremely impressive in size or beauty.
• مترادف: glorious, grand, splendid, superb
• متضاد: modest, uninspiring
• مشابه: beautiful, brilliant, golden, gorgeous, grandiose, imposing, impressive, lavish, majestic, noble, palatial, proud, resplendent, sumptuous
• مترادف: glorious, grand, splendid, superb
• متضاد: modest, uninspiring
• مشابه: beautiful, brilliant, golden, gorgeous, grandiose, imposing, impressive, lavish, majestic, noble, palatial, proud, resplendent, sumptuous
- From our balcony, we could see a magnificent sunset.
[ترجمه spongebob] ما از روی بالکنمان غروب با شکوه را تماشا کردیم|
[ترجمه گوگل] از بالکن خود می توانستیم غروب باشکوهی را ببینیم[ترجمه ترگمان] از روی بالکن ما منظره غروب خورشید را تماشا می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The ruler had a magnificent palace built for his new bride.
[ترجمه گوگل] حاکم یک قصر باشکوه برای عروس جدیدش ساخته بود
[ترجمه ترگمان] حاکم کاخ باشکوهی برای عروس جدیدش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حاکم کاخ باشکوهی برای عروس جدیدش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: of excellent quality; superb.
• مترادف: excellent, great, marvelous, outstanding, splendid, superb, terrific, tremendous
• متضاد: cheap, tawdry
• مشابه: beautiful, extraordinary, glorious, grand, wonderful
• مترادف: excellent, great, marvelous, outstanding, splendid, superb, terrific, tremendous
• متضاد: cheap, tawdry
• مشابه: beautiful, extraordinary, glorious, grand, wonderful
- The critics say her newest play is magnificent.
[ترجمه گوگل] منتقدان می گویند جدیدترین نمایشنامه او باشکوه است
[ترجمه ترگمان] منتقدان می گویند جدیدترین نمایش او عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] منتقدان می گویند جدیدترین نمایش او عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید