اسم ( noun )
• : تعریف: a unit used to express the magnetic moment of an atomic or subatomic particle.
magneton
/ˈmæɡnɪtɑːn//ˈmæɡnɪtɒn/
(واحد سنجش گشتاور مغناطیسی) ماگنتون
بررسی کلمه
جمله های نمونه
1. The gelation time is determined by a revolving magneton method and the gel strength-through breakthrough vacuum measurements.
[ترجمه گوگل]زمان ژل شدن با استفاده از روش مگنتون گردان و اندازه‌گیری‌های خلاء ضریب نفوذ ژل تعیین می‌شود
[ترجمه ترگمان]زمان gelation با استفاده از روش چرخش چرخشی و قدرت ژل - از طریق اندازه گیری های خلا پیشرفته تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان gelation با استفاده از روش چرخش چرخشی و قدرت ژل - از طریق اندازه گیری های خلا پیشرفته تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Especially, the number of Bohr magneton calculated is in good agreement with those experimentally determined.
[ترجمه گوگل]به خصوص، تعداد مگنتون بور محاسبه شده مطابقت خوبی با آنهایی است که به طور تجربی تعیین شده اند
[ترجمه ترگمان]به خصوص تعداد of که محاسبه شده است در تطابق خوبی با آن هایی است که به طور تجربی تعیین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خصوص تعداد of که محاسبه شده است در تطابق خوبی با آن هایی است که به طور تجربی تعیین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The fields clash and divert the magneton flow temporarily if they cannot merge in an alignment.
[ترجمه گوگل]اگر میدان ها نتوانند در یک تراز ادغام شوند، با هم برخورد می کنند و جریان مگنتون را به طور موقت منحرف می کنند
[ترجمه ترگمان]این رشته ها در صورتی که نتوانند در یک همترازی ادغام شوند، جریان magneton را به طور موقت منحرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رشته ها در صورتی که نتوانند در یک همترازی ادغام شوند، جریان magneton را به طور موقت منحرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We propose and show that the integral of magneton for the neutral atom of coherence along its motion-path in electric field will contribute to a geometric phase.
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم و نشان می دهیم که انتگرال مگنتون برای اتم خنثی انسجام در امتداد مسیر حرکت آن در میدان الکتریکی به یک فاز هندسی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که انتگرال of برای اتم خنثی انسجام در امتداد مسیر حرکت در میدان الکتریکی به یک فاز هندسی کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که انتگرال of برای اتم خنثی انسجام در امتداد مسیر حرکت در میدان الکتریکی به یک فاز هندسی کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When photon acts as the medium of magnetic field, the photon is became a self-trapped spinning coupled magneton, it is called photonic magneton.
[ترجمه گوگل]وقتی فوتون به عنوان واسطه میدان مغناطیسی عمل می کند، فوتون به یک مگنتون جفت شده چرخشی خودبه دام افتاده تبدیل می شود که به آن مگنتون فوتونیک می گویند
[ترجمه ترگمان]زمانی که فوتون به عنوان واسط میدان مغناطیسی عمل می کند، فوتون تبدیل به a coupled (self coupled)می شود که photonic photonic نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که فوتون به عنوان واسط میدان مغناطیسی عمل می کند، فوتون تبدیل به a coupled (self coupled)می شود که photonic photonic نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. When the photon acts as the medium of magnetic field, it is called photonic magneton.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فوتون به عنوان محیط میدان مغناطیسی عمل می کند، به آن مگنتون فوتونیک می گویند
[ترجمه ترگمان]زمانی که فوتون به عنوان واسط میدان مغناطیسی عمل می کند، it magneton نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که فوتون به عنوان واسط میدان مغناطیسی عمل می کند، it magneton نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید