1. polar magnetism
جاذبه ی قطبی
2. the indescribable magnetism of his face
جذبه ی وصف ناپذیر چهره ی او
3. most metals are subject to magnetism
بیشتر فلزات تحت تاثیر خاصیت مغناطیسی قرار می گیرند.
4. This book is about the earth's magnetism.
[ترجمه گوگل]این کتاب در مورد مغناطیس زمین است
[ترجمه ترگمان]این کتاب درباره جاذبه زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Gravity is a form of magnetism.
6. He exudes a strong sexual magnetism.
[ترجمه گوگل]او یک مغناطیس جنسی قوی تراوش می کند
[ترجمه ترگمان]از جاذبه جنسی قوی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His success showed his magnetism of courage and devotion.
[ترجمه گوگل]موفقیت او نشان دهنده قدرت مغناطیسی شجاعت و فداکاری او بود
[ترجمه ترگمان]موفقیت او جذبه شجاعت و فداکاری او را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His personal magnetism drew people to the church.
[ترجمه گوگل]مغناطیس شخصی او مردم را به کلیسا می کشاند
[ترجمه ترگمان]magnetism خصوصی او مردم را به کلیسا می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We know about magnetism by the way magnets act.
[ترجمه گوگل]ما مغناطیس را از طریق عملکرد آهنرباها می دانیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد مغناطیس در نحوه کار magnets می دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The actress has a personal magnetism that is rare in someone so young.
[ترجمه گوگل]این بازیگر دارای خاصیت مغناطیسی شخصی است که در افراد جوان بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]این بازیگر جاذبه شخصی دارد که در کسی که خیلی جوان است نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As for the moody magnetism Method actors devote all their energy trying to perfect, Allen can take it or leave it.
[ترجمه گوگل]در مورد روش مغناطیس بد خلق، بازیگران تمام انرژی خود را صرف تلاش برای تکمیل می کنند، آلن می تواند آن را بگیرد یا ترک کند
[ترجمه ترگمان]اما در مورد روش مغناطیسی مودی، فعالان تمام انرژی خود را صرف تکمیل کردن می کنند، آلن می تواند آن را بپذیرد و یا آن را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was animal magnetism which was making him shiver and itch.
[ترجمه گوگل]این مغناطیس حیوانی بود که باعث لرز و خارش او می شد
[ترجمه ترگمان]جاذبه حیوانی بود که او را به لرزه می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That, and the sheer magnetism of her personality, won the day.
[ترجمه گوگل]این، و خاصیت مغناطیسی شخصیت او، روز را برد
[ترجمه ترگمان]این، و مغناطیس محض شخصیت او، در طول روز پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She exudes sexual magnetism.
15. A force greater than magnetism gripped Jaq's feet.
[ترجمه گوگل]نیرویی بیشتر از مغناطیس پاهای جاک را گرفت
[ترجمه ترگمان]نیرویی بزرگ تر از جاذبه زمین را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید