magnetise

جمله های نمونه

1. This screwdriver has been magnetised.
[ترجمه گوگل]این پیچ گوشتی مغناطیسی شده است
[ترجمه ترگمان] این پیچ گوشتی خیلی داغون شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She can magnetise a theatre audience.
[ترجمه گوگل]او می تواند مخاطبان تئاتر را جذب کند
[ترجمه ترگمان]او می تواند تماشاگران تئاتر را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When something is magnetised, it dumps heat into its surroundings.
[ترجمه گوگل]هنگامی که چیزی مغناطیسی می شود، گرما را به محیط اطراف خود می ریزد
[ترجمه ترگمان]زمانی که چیزی اتفاق می افتد، به محیط اطرافش تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Make a Mobius strip out of a ribbon of mild steel and magnetise it.
[ترجمه گوگل]یک نوار موبیوس از یک نوار فولادی نرم درست کنید و آن را مغناطیسی کنید
[ترجمه ترگمان]یک نوار چسب مانند از فولاد ملایم بیرون بیاورید و آن را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The next step was to chemically link these highly specific antibodies to small magnetised polystyrene spheres.
[ترجمه گوگل]گام بعدی پیوند شیمیایی این آنتی بادی های بسیار خاص به کره های کوچک پلی استایرن مغناطیسی شده بود
[ترجمه ترگمان]مرحله بعدی این بود که این آنتی بادی بسیار خاص را به کره های پلی استایرن magnetised کوچک پیوند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By the Law of Attraction, what you see in your mind's eye and focus on, you will magnetise into your life.
[ترجمه گوگل]طبق قانون جذب، آنچه در چشم ذهن خود می بینید و روی آن تمرکز می کنید، به زندگی خود جذب خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]با قانون جذب، چیزی که در چشم ذهن خود می بینید و بر آن تمرکز دارید، در زندگی خود غرق خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make magnetic; mesmerize, attract in a strong manner as if with a magnet, spellbind (also magnetize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : magnetize
✅️ اسم ( noun ) : magnet
✅️ صفت ( adjective ) : magnetic
✅️ قید ( adverb ) : magnetically

بپرس