magnanimity

/ˌmæɡnəˈnɪmɪti//ˌmæɡnəˈnɪmɪti/

معنی: بلند همتی، جوانمردی، علو، بزرگواری، رادمردی، علو طبع، بزرگی طبع
معانی دیگر: عمل بزرگوارانه، گشاده دستی، بخشندگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: generosity or willingness to forgive.

- I had done him a great wrong and I was grateful for his magnanimity.
[ترجمه گوگل] من اشتباه بزرگی به او کرده بودم و از بزرگواری او سپاسگزار بودم
[ترجمه ترگمان] من او را اشتباه بزرگی انجام داده بودم و از magnanimity او سپاسگزار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he showed magnanimity even toward his enemies
او حتی نسبت به دشمنانش هم بزرگواری کرد.

2. She accepted the criticism with magnanimity.
[ترجمه گوگل]او انتقاد را با بزرگواری پذیرفت
[ترجمه ترگمان]انتقاد را با جوانمردی پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The father of one victim spoke with remarkable magnanimity.
[ترجمه گوگل]پدر یکی از قربانیان با بزرگواری قابل توجهی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]پدر یک قربانی با جوانمردی بسیار حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This was an undeserved tribute to my magnanimity.
[ترجمه گوگل]این یک ادای احترام ناشایست به بزرگواری من بود
[ترجمه ترگمان]این قدردانی از جوانمردی و جوانمردی من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bull or Ox - Valor and magnanimity.
[ترجمه گوگل]گاو یا گاو - شجاعت و بزرگواری
[ترجمه ترگمان] بول \"یا\" آکس \"و magnanimity\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gules or red - Military fortitude and magnanimity.
[ترجمه گوگل]گولز یا قرمز - صلابت و بزرگواری نظامی
[ترجمه ترگمان]gules و جوانمردی ارتش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The great and exalted virtue of magnanimity undoubtedly demands much more than that degree of self-command, which the weakest of mortals is capable of exerting.
[ترجمه گوگل]فضیلت بزرگ و والای بزرگواری، بی‌تردید، بسیار بیشتر از آن درجه از فرمانروایی است که ضعیف‌ترین انسان‌ها قادر به اعمال آن هستند
[ترجمه ترگمان]بی شک، فضیلت بزرگ جوانمردی، بدون شک بیش از این درجه به خود نیاز دارد که ضعیف ترین انسان های فانی قادر به کار کردن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, magnanimity information on web brings us much inconvenience.
[ترجمه گوگل]با این حال، اطلاعات بزرگواری در وب برای ما ناراحتی زیادی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، اطلاعات magnanimity در مورد وب باعث دردسر زیادی به ما می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mrs. Wang said with great magnanimity, " I'm the one to blame in any case.
[ترجمه گوگل]خانم وانگ با بزرگواری گفت: «در هر صورت من مقصر هستم
[ترجمه ترگمان]خانم ونگ با جوانمردی بسیار گفت: من کسی هستم که در هر صورت مقصر هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her magnanimity provoked his tears; he wept wildly.
[ترجمه گوگل]بزرگواری اشک های او را برانگیخت او به شدت گریه کرد
[ترجمه ترگمان]magnanimity اشک های او را تحریک کرد و به شدت گریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pointed out the problem that should notice when magnanimity technology progresses finally.
[ترجمه گوگل]به مشکلی اشاره کرد که وقتی تکنولوژی بزرگواری در نهایت پیشرفت کرد باید متوجه آن شد
[ترجمه ترگمان]با اشاره به این مشکل که باید زمانی که تکنولوژی magnanimity پیشرفت می کند توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In spite of this magnanimity Dorothen was still smarting.
[ترجمه گوگل]با وجود این بزرگواری، دوروتن هنوز هوشمندانه بود
[ترجمه ترگمان]با وجود این بزرگواری و جوانمردی هنوز از کوره در نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nothing pays richer dividends than magnanimity.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه بزرگواری سود بیشتری نمی دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز بهتر از جوانمردی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We have appealed to their native justice and magnanimity.
[ترجمه گوگل]ما به عدالت و بزرگواری بومی آنها متوسل شده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از عدالت و magnanimity بومی خود درخواست کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلند همتی (اسم)
ambition, magnanimity

جوانمردی (اسم)
magnanimity, chivalry

علو (اسم)
elevation, eminence, magnanimity, prominence, nobility, loftiness, lordliness, majesty

بزرگواری (اسم)
magnanimity

رادمردی (اسم)
magnanimity

علو طبع (اسم)
magnanimity

بزرگی طبع (اسم)
magnanimity

تخصصی

[زمین شناسی] منگاتومتری منگاتومتری روشی است برای تجزیه کمی اکسیداسیون که بر اساس اندازه گیری پرمنگنات پتاسیم رقیق برای اکسیداسیون ماده مورد نظر استفاده می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being magnanimous, nobility of feeling, quality of being unselfishly forgiving; magnanimous act, generous and unselfish act
magnanimity is generosity towards someone else, especially after you have beaten them in a fight or contest; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : magnanimity
✅️ صفت ( adjective ) : magnanimous
✅️ قید ( adverb ) : magnanimously
بخشش و بزرگی
تواضع

بپرس