maglev

/ˈmæˌɡlev//ˈmæˌɡlev/

(راه آهن مغناطیسی تندرو) مگلو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a high-speed train levitated and propelled over tracks by the interaction of magnets along the sides of a guideway and on the train's underside; magnetic levitation train.

جمله های نمونه

1. Never quite stationary, the mag-lev decanted her on a windy platform and whined away into the cavernous tunnel.
[ترجمه گوگل]mag-lev هرگز کاملاً ثابت نبود، او را روی یک سکوی بادخیز فرو ریخت و با ناله به داخل تونل غارنشین رفت
[ترجمه ترگمان]او را به سوی تونل غار مانند برد و زوزه کشان کشان کشان کشان کشان به تونل غار مانند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We can take the Maglev train to Pudong International Airport.
[ترجمه گوگل]می توانیم با قطار Maglev به فرودگاه بین المللی پودونگ برویم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم قطار Maglev را به فرودگاه بین المللی Pudong ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The maglev system was modeled and simulated in motion response to a impulse force under neural network fuzzy-PID controller, and was compared with conventional PID controller.
[ترجمه گوگل]سیستم Maglev در پاسخ حرکت به نیروی ضربه تحت کنترل‌کننده فازی-PID شبکه عصبی مدل‌سازی و شبیه‌سازی شد و با کنترل‌کننده PID معمولی مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]سیستم maglev در واکنش حرکت به یک نیروی محرک تحت کنترلر PID شبکه عصبی مدل سازی و شبیه سازی شد و در مقایسه با کنترلر PID معمولی مقایسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the development of the technology of the maglev, maglev is stepping into the operational phase of the industry.
[ترجمه گوگل]با توسعه فناوری maglev، maglev در مرحله عملیاتی این صنعت قدم می گذارد
[ترجمه ترگمان]با توسعه فن آوری of، maglev وارد مرحله عملیاتی صنعت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then the seismic fortification criteria for the Maglev Guideway Structures is proposed.
[ترجمه گوگل]سپس معیارهای استحکامات لرزه ای برای سازه های راهنما Maglev پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]سپس معیارهای غنی سازی لرزه ای برای ساختارهای guideway Maglev پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The maglev hovers over a single or double track guideway.
[ترجمه گوگل]مگلو روی یک راهنما تک یا دو مسیره شناور است
[ترجمه ترگمان]The در بالای یک مسیر تکی یا دو طرفه شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People can ride on the maglev in Shanghai in the near future.
[ترجمه گوگل]مردم می توانند در آینده نزدیک بر روی ماگلو در شانگهای سوار شوند
[ترجمه ترگمان]مردم می توانند در آینده نزدیک در the در شانگهای حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maglev chopper is the key component of maglev, and the concentrative embodiment of modern power electronics.
[ترجمه گوگل]چاپر Maglev جزء کلیدی Maglev و تجسم متمرکز الکترونیک قدرت مدرن است
[ترجمه ترگمان]chopper، مولفه کلیدی of و تجسم concentrative از الکترونیک قدرت مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Making ActiveRecord work with the MagLev DB is a highly desirable goal, although there are portions of the ActiveRecord API that assume object state is stored in an SQL based RDB.
[ترجمه گوگل]ایجاد کارکرد ActiveRecord با MagLev DB یک هدف بسیار مطلوب است، اگرچه بخش‌هایی از API ActiveRecord وجود دارد که فرض می‌کند وضعیت شی در یک RDB مبتنی بر SQL ذخیره می‌شود
[ترجمه ترگمان]ایجاد کار ActiveRecord با DB Server یک هدف بسیار مطلوب است، اگر چه بخش هایی از API ActiveRecord وجود دارند که فرض می کنند حالت شییی در یک RDB مبتنی بر SQL ذخیره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Maglev vehicles comprises a minimum of two sections, each with approx.
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه Maglev حداقل از دو بخش تشکیل شده است که هر کدام تقریباً
[ترجمه ترگمان]خودروهای Maglev شامل حداقل دو بخش است که هر یک با حدود تقریبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mode analysis of the interlayer of a maglev train was done by finite element method.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل حالت لایه میانی یک قطار مگلو به روش اجزای محدود انجام شد
[ترجمه ترگمان]آنالیز مود بین لایه ای از یک قطار maglev با روش اجزای محدود انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Safe and reliable software model program of maglev control is designed based on the hardware platform and has passed relevant tests.
[ترجمه گوگل]برنامه مدل نرم افزاری ایمن و قابل اعتماد Maglev Control بر اساس پلتفرم سخت افزاری طراحی شده و تست های مربوطه را پشت سر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]برنامه مدل نرم افزاری امن و قابل اطمینان کنترل maglev بر پایه پلت فرم سخت افزار طراحی شده است و آزمون های مربوطه را گذرانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The engine for maglev trains is rather in noticeable.
[ترجمه گوگل]موتور قطارهای maglev نسبتاً قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]موتور قطار maglev تا حدی قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Aimed at using property require of maglev, a type of copper-graphite collector shoe material was prepared by means of the powder metallurgy method.
[ترجمه گوگل]با هدف استفاده از خاصیت مورد نیاز ماگلو، نوعی از مواد کفش جمع کننده مس-گرافیت با استفاده از روش متالورژی پودر تهیه شد
[ترجمه ترگمان]با هدف استفاده از مصالح ساختمانی به منظور استفاده از maglev، نوعی از مواد افزودنی مس - گرافیت با هدف استفاده از روش متالوژی پودر تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] قطار معلق مخفف سیستم حمل و نقل معلق مغناطیسی ( magnetically ) ایده ال آزمایش برای حمل و نقل زمینی که در آن وسیله ی نقلیه به جای حرکت با چرخ یا نیروی مغناطیسی معلق شده، به حرکت در می آید . بین کابین قطار معلق و مسیر هدایت آن هیچ گونه تماس فیزیکی وجود ندارد و امکان حرکت سریعتری را نسبت به وسیله نقلیه چرخدار، برای آن فراهم می کند . نگهداری و تعمیر مسیر حرکت نیز تقریباً حذف می شود . یک ایده، بر مبنای سیستم قطار معلق ابر رسانایی و دیگری بر مبنای سیستم الکترومغناطیسی است .

انگلیسی به انگلیسی

• high-speed train technology; electrically operated high-speed train that glides above a track by magnetic repulsion

پیشنهاد کاربران

میتونه مخفف magnetic levitation هم باشه؛ به معنای هر سیستمی که بر پایه شناوری مغناطیسی کار میکنه. یعنی یه جسمی در فضای مغناطیسی ایجاد شده در حلقه ی اطرافش شناور میشه و بدون اتصال به پایه یا قاب میچرخه.
این فناوری میتونه در یه توربین بزرگ صنعتی به کار بره یا توی یه فنِ کوچک توی کامپیوتر باشه.
قطار مغناطیسی

بپرس