1. the magician bewitched the treasure
جادوگر گنجینه را طلسم کرد.
2. The magician conjured a rabbit out of his hat.
[ترجمه گوگل]شعبده باز یک خرگوش را از کلاه خود بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]جادوگر یک خرگوش را از کلاهش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The magician metamorphosed the frog into a prince.
[ترجمه گوگل]جادوگر قورباغه را به یک شاهزاده مسخ کرد
[ترجمه ترگمان]جادوگر، قورباغه را به صورت یک پرنس تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Merlin was the magician in the stories of King Arthur and the Knights of the Round Table.
[ترجمه گوگل]مرلین جادوگر داستان های شاه آرتور و شوالیه های میز گرد بود
[ترجمه ترگمان](مرلین)در داستان های شاه ارتور و شهسواران میزگرد گرد جادوگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. With a wave of his hand, the magician made the rabbit vanish.
[ترجمه گوگل]جادوگر با تکان دادن دست خرگوش را ناپدید کرد
[ترجمه ترگمان]جادوگر با تکان دستش خرگوش را ناپدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The magician conjured a bowl of fish out of his hat.
[ترجمه گوگل]شعبده باز یک کاسه ماهی از کلاهش بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]جادوگر یک کاسه ماهی از کلاهش درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The magician palmed the coin and suddenly produced it from a boy's mouth.
[ترجمه گوگل]شعبده باز سکه را در دست گرفت و ناگهان آن را از دهان پسری بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]جادوگر سکه را به کناری نهاد و ناگهان آن را از دهان یک پسر بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We hired a magician to entertain the children.
[ترجمه گوگل]یک شعبده باز استخدام کردیم تا بچه ها را سرگرم کند
[ترجمه ترگمان]ما یه شعبده باز رو استخدام کردیم تا بچه ها رو سرگرم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We hired a magician to keep the children entertained.
[ترجمه گوگل]ما یک شعبده باز استخدام کردیم تا بچه ها را سرگرم کند
[ترجمه ترگمان]ما یه شعبده باز رو استخدام کردیم تا بچه ها رو سرگرم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was a magician at the party.
11. In an instant, the magician had conjured a white dove from his hat.
[ترجمه گوگل]جادوگر در یک لحظه از کلاه خود یک کبوتر سفید بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه، جادوگر کبوتری سفید را از کلاهش بیرون اورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The children's eyes goggled as the magician pulled a rabbit out of the empty hat.
[ترجمه گوگل]وقتی شعبده باز یک خرگوش را از کلاه خالی بیرون آورد، چشمان بچه ها غش کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی جادوگر یک خرگوش را از کلاه خالی بیرون آورد، چشم های بچه ها به او خیره شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If you're not careful, the evil magician will change you back into the ugly creature that you used to be.
[ترجمه گوگل]اگر مراقب نباشید، جادوگر شیطانی شما را به موجود زشتی که قبلا بودید تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]اگر مراقب نباشی، جادوگر شیطانی تو رو به اون موجود زشت که قبلا بودی تغییر می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The magician transformed the girl into a tiger.
[ترجمه گوگل]جادوگر دختر را به یک ببر تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]جادوگر آن دختر را تبدیل به یک ببر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There'll be a magician at the kids' Christmas party.
[ترجمه گوگل]یک شعبده باز در جشن کریسمس بچه ها وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]یک جادوگر در جشن کریسمس بچه ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید