[ترجمه گوگل] یک لبخند جادویی [ترجمه ترگمان] یک لبخند جادویی، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: magic.
جمله های نمونه
1. the magical transformation of eggs into a delicious omelet
تبدیل افسون آمیز تخم مرغ به املت خوشمزه
2. with the unruly and magical steed of wine, i have gone to the limitless universe of thought
من با سمند سرکش و جادویی شراب تا بی کران عالم پندار رفته ام.
3. Words have a magical power. They can bring either the greatest happiness or deepestdespair; can transferknowledge from teacher to students words enable the orator to sway his audience and dictate its decisions . Words are capable of arousingthe strongest emotions and prompting all man's actions, Do not ridicule the use of words in psychotherapy.
[ترجمه گوگل]کلمات قدرت جادویی دارند آنها می توانند بزرگترین شادی یا عمیق ترین ناامیدی را به ارمغان بیاورند میتواند دانش را از معلم به دانشآموز منتقل کند و سخنران را قادر میسازد تا مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهد و تصمیمات خود را دیکته کند کلمات می توانند قوی ترین احساسات را برانگیزند و همه اعمال انسان را تحریک کنند، استفاده از کلمات را در روان درمانی به سخره نگیرید [ترجمه ترگمان]کلمات قدرت جادویی دارند آن ها می توانند بزرگ ترین سعادت یا deepestdespair را به همراه داشته باشند؛ می تواند از معلم به دانش آموزان اجازه دهد که شنوندگان را تحت تاثیر قرار دهد و تصمیمات خود را دیکته کند کلمات توانایی قوی ترین احساسات را دارند و تمام اعمال انسان را بر می انگیزند، به استفاده از کلمات در روان درمانی عادت نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Mercury was believed to possess magical properties.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که عطارد دارای خواص جادویی است [ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این بود که عطارد دارای خواص جادویی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The stones are believed to be endowed with magical powers.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که این سنگ ها دارای قدرت جادویی هستند [ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که این سنگ ها قدرت جادویی دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her words had a magical effect on us.
[ترجمه گوگل]سخنان او تأثیر جادویی بر ما گذاشت [ترجمه ترگمان]کلمات او تاثیری جادویی بر ما داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The beautiful island of Cyprus is a magical place to get married.
[ترجمه گوگل]جزیره زیبای قبرس مکانی جادویی برای ازدواج است [ترجمه ترگمان]جزیره زیبا قبرس مکانی جادویی برای ازدواج است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He can be magical, he can be comical, but only rarely does he occupy the middle ground.
[ترجمه گوگل]او می تواند جادویی باشد، می تواند کمیک باشد، اما به ندرت حد وسط را اشغال می کند [ترجمه ترگمان]او می تواند جادویی باشد، می تواند خنده دار باشد، اما فقط به ندرت زمین وسطی را اشغال می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Magical properties are sometimes claimed for certain medicines.
[ترجمه گوگل]خواص جادویی گاهی اوقات برای برخی داروها ادعا می شود [ترجمه ترگمان]خواص جادویی بعضی اوقات برای داروهای خاص ادعا می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Diamonds were once thought to have magical powers.
[ترجمه گوگل]زمانی تصور می شد که الماس دارای قدرت جادویی است [ترجمه ترگمان]الماس زمانی فکر می کرد که قدرت های جادویی دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The world of Disney is a magical experience that knows no age barriers.
[ترجمه بیتا] دنیای دیزنی ، تجربه ای جادویی است که هیچ محدودیت سنی ای ندارد .
|
[ترجمه گوگل]دنیای دیزنی یک تجربه جادویی است که هیچ محدودیت سنی نمی شناسد [ترجمه ترگمان]دنیای دیزنی تجربه ای جادویی است که هیچ مانع سنی ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her beauty is magical.
[ترجمه گوگل]زیبایی او جادویی است [ترجمه ترگمان]زیبایی اش جادویی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I used to believe my mother had magical powers.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم مادرم قدرت جادویی دارد [ترجمه ترگمان] من قبلا باور داشتم که مادرم قدرت های جادویی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The trip was magical; the stuff of which dreams are made.
[ترجمه گوگل]سفر جادویی بود چیزهایی که رویاها از آن ساخته شده است [ترجمه ترگمان]سفر جادویی بود؛ چیزهایی که رویاها ساخته شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
سحر امیز (صفت)
hermetic, magic, magical, sorcerous
جادویی (صفت)
magic, magical, theurgic
سحری (صفت)
magic, magical, matutinal
وابسته به سحر و جادو (صفت)
magic, magical
انگلیسی به انگلیسی
• of or pertaining to magic; created by means of magic; enchanting, charming something that is magical uses or can produce magic. you can also say that something is magical when it has a special, slightly mysterious quality that makes it seem wonderful and exciting.
■very pleasant or exciting ■of, relating to, characterized by, or producing magic : MAGIC ■produced by or as if by magic ■extremely or extraordinarily pleasant, enjoyable, or exciting
جادویی
معجزه وار؛ معجزه گونه؛ شبهه معجزه
سحر آمیز. یعنی اینقدر سخته؟ واقعا که!
اغوا کننده
شگفت انگیز و شبیه به جادو
I'm an English person and i think its verry good to people know english laungug