maffle
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
1. ( فعل لازم ) لکنت زبان داشتن؛ من من کردن، نامشخص حرف زدن
2. ( فعل لازم ) سوتی دادن، گند زدن؛ کِش دادن، لفت دادن
3. ( فعل متعدی ) گیج کردن، سردرگم کردن، آشفته کردن
فرم قدیمی: maffell
منبع: Oxford English Dictionary
2. ( فعل لازم ) سوتی دادن، گند زدن؛ کِش دادن، لفت دادن
3. ( فعل متعدی ) گیج کردن، سردرگم کردن، آشفته کردن
فرم قدیمی: maffell
منبع: Oxford English Dictionary