madness

/ˈmædnəs//ˈmædnəs/

معنی: دیوانگی، عصبانیت
معانی دیگر: جنون، حماقت زیاد، خشم، غضب، آشفتگی، شوریدگی، هیجان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a state of insanity.
متضاد: sanity
مشابه: insanity, lunacy

(2) تعریف: great foolishness or absurdity.
مشابه: insanity, lunacy

- His theories are sheer madness.
[ترجمه گوگل] نظریه های او جنون محض است
[ترجمه ترگمان] نظریه های او دیوانگی محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: extreme anger or rage.
مشابه: furor, fury, rage

جمله های نمونه

1. the father's madness saddened the children
دیوانه شدن پدر فرزندان را دلشکسته کرد.

2. rumors of her madness were spread apace
شایعه ی دیوانگی او به سرعت پراکنده شد.

3. i call their action madness
من این عمل آنها را دیوانگی می خوانم.

4. buying that ring was utter madness
خریدن آن انگشتر حماقت محض بود.

5. there is a strain of madness in her family
در خانواده ی او یک رگ جنون وجود دارد.

6. there is method in his madness
ظاهرا رفتارش عجیب است ولی دلیل دارد،دیوانگی او حساب شده است

7. the melancholy tale of a lover's madness and suicide
داستان اندوه بار دیوانگی و خودکشی یک عاشق

8. It's sheer madness to go sailing in weather like this.
[ترجمه گوگل]این دیوانگی محض است که در چنین هوایی قایقرانی کنید
[ترجمه ترگمان]این دیوانگی محض است که در چنین هوایی قایقرانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When love is not madness, it is not love.
[ترجمه گوگل]عشقی که دیونگی نباشه، عشق نیست
[ترجمه ترگمان]وقتی عشق دیوانگی نیست، عشق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is sheer madness to drive so fast.
[ترجمه گوگل]رانندگی با این سرعت دیوانگی محض است
[ترجمه ترگمان]این دیوانگی محض است که به این سرعت رانندگی می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's a strain of madness in his family.
[ترجمه گوگل]نوعی جنون در خانواده او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در خانواده اش نوعی جنون وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Three major narratives intertwine within Foucault'stext, "Madness and Civilisation"
[ترجمه گوگل]سه روایت اصلی در متن فوکو، «جنون و تمدن» در هم تنیده شده است
[ترجمه ترگمان]سه روایت اصلی در within stext، \"جنون و تمدن\" روایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In a moment of madness I agreed to go with him.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه دیوانگی موافقت کردم که با او بروم
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه جنون موافقت کردم که همراهش بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She looked into his eyes and beheld madness.
[ترجمه گوگل]به چشمان او نگاه کرد و دیوانگی را دید
[ترجمه ترگمان]به چشمانش نگاه کرد و آن دیوانگی را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It would be sheer madness to trust a man like that.
[ترجمه گوگل]دیوانگی محض است که به چنین مردی اعتماد کنیم
[ترجمه ترگمان]این دیوانگی محض است که به چنین مردی اعتماد کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It is madness to climb in such bad weather.
[ترجمه گوگل]در چنین هوای بدی کوهنوردی دیوانگی است
[ترجمه ترگمان]از این هوای بد بالا رفتن دیوانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیوانگی (اسم)
derangement, frenzy, insanity, dementia, amok, madness, craziness, mania, amuck, distraction, rage, craze, rave, lunacy, delirium, furor, phrensy

عصبانیت (اسم)
chafe, anger, madness, nervousness, huff, ire, willies, boiling point, infuriation, snit

انگلیسی به انگلیسی

• craziness, insanity; nonsense, foolishness; rage, anger; excitement

پیشنهاد کاربران

mad : عصبانی، دیوانه
madness عصبانیت، دیوانگی
madly : دیوانه وار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : madness
✅️ صفت ( adjective ) : mad
✅️ قید ( adverb ) : madly
دیوانگی
دیوانگی
عصبانیت
جنون
!!Enough of your madness if you must die so be it
I love madness your love
دوست دارم جنون عشق تورا

بپرس