made off with

پیشنهاد کاربران

چیزی را دزدیدن و بلا فاصله فرار کردن ب منظور گیر نیوفتادن
He made off with a large number of camels belonging to
me.
او تعداد زیادی از شتران را که متعلق به من بودند دزدید.
دزدیدن

بپرس