madden

/ˈmædn̩//ˈmædn̩/

معنی: عصبانی کردن، دیوانه کردن، دیوانه شدن
معانی دیگر: دیوانه کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: maddens, maddening, maddened
(1) تعریف: to enrage or inflame.
مترادف: anger, enrage, frenzy, incense, inflame, infuriate, rile, roil, whip up
مشابه: aggravate, agitate, annoy, bug, exasperate, gall, irk, irritate, nettle, outrage, pique, provoke, tee off, vex

- It maddens his wife when he stays out late and doesn't call.
[ترجمه گوگل] وقتی تا دیروقت بیرون می ماند و زنگ نمی زند، همسرش را دیوانه می کند
[ترجمه ترگمان] وقتی که دیروقت بیرون می ماند و زنگ نمی زند، زنش هم زنش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause to become insane; drive mad.
مترادف: craze, derange
مشابه: frenzy, unbalance, unhinge
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become mad with rage.
مترادف: anger
مشابه: boil, fume, rage, seethe

جمله های نمونه

1. Larry Madden, founder of a liturgical think tank.
[ترجمه گوگل]لری مدن، بنیانگذار یک اتاق فکر مذهبی
[ترجمه ترگمان] لری Madden \"موسس شرکت\" liturgical \"هستم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Madden brought Jack the consensus sentiment from half a dozen underworld powerhouses: Go someplace else, Jack.
[ترجمه گوگل]مدن این احساس اجماع را از نیم دوجین نیروگاه دنیای اموات به جک آورد: به جای دیگری برو، جک
[ترجمه ترگمان]Madden، احساسات عمومی را از نیمی از دوازده تیم دنیای زیرزمینی آورد: به یک جای دیگر بروید، جک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Madden has a daily radio show on KSFO.
[ترجمه گوگل]مدن یک برنامه رادیویی روزانه در KSFO دارد
[ترجمه ترگمان]Madden یک برنامه رادیویی روزانه در KSFO دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jonathan Madden is a would-be twentieth century folly builder who's been thwarted by town planners.
[ترجمه گوگل]جاناتان مدن یک سازنده احمقانه قرن بیستم است که توسط برنامه ریزان شهری ناکام مانده است
[ترجمه ترگمان]جاناتان Madden یک سازنده folly قرن بیستم است که برنامه ریزان شهر خنثی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only a significantly wrong due date separates Lou Madden from a perfect Super Bowl attendance record.
[ترجمه گوگل]تنها یک تاریخ سررسید بسیار اشتباه، لو مدن را از رکورد کامل حضور در سوپر بول جدا می کند
[ترجمه ترگمان]تنها یک تاریخ به علت تاخیر بسیار اشتباه، لو Madden را از رکورد حضور کامل سوپر بول جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Remember when she used to stand there and madden you with her politeness and that voice of hers.
[ترجمه گوگل]به یاد بیاور زمانی که او آنجا می ایستاد و تو را با ادب و صدایش دیوانه می کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که وقتی در آنجا می ایستاد و با ادب و that خود تو را دیوانه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Madden passion of the most dynamic bicycle Hey the most cutting - edge popular music, passion thorough release.
[ترجمه گوگل]شور دیوانه وار پویاترین دوچرخه هی جدیدترین موسیقی محبوب، انتشار کامل شور
[ترجمه ترگمان]passion Madden از the دوچرخه: هی the موسیقی محبوب، شور و شوق، آزادی کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Better marry over the madden than over the moor.
[ترجمه گوگل]بهتر است با دیوانه ازدواج کنید تا با موریانه
[ترجمه ترگمان]بهتر است با این دیوانه بازی کنی تا این که در خلنگ زار زار زار گریه کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Madden broke in and arrested me.
[ترجمه گوگل]مدن وارد شد و من را دستگیر کرد
[ترجمه ترگمان]تیم فوتبال آمریکایی وارد شد و منو دستگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You madden me when you talk of the Diamond!
[ترجمه گوگل]وقتی از الماس صحبت می کنی مرا دیوانه کردی!
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به الماس حرف می زنی مرا دیوانه می کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Learn how to switch a running play in Madden '08 in this free gaming video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان بازی، نحوه تغییر بازی در Madden '08 را بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید چطور یک بازی را در Madden ۰۸ در این ویدیو بازی آزاد تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Madden, in self defense, had inflicted wounds of which the spy later died editor.
[ترجمه گوگل]مدن در دفاع از خود جراحاتی وارد کرده بود که جاسوس بعداً درگذشت ویراستار
[ترجمه ترگمان]ادی آمریکایی در دفاع از خود، زخم هایی را که جاسوس بعد از آن کشته شده بود، ایجاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Steve Madden and Christian Dior followed.
[ترجمه گوگل]استیو مدن و کریستین دیور به دنبال آن بودند
[ترجمه ترگمان]استیو Madden و کریستین دیور پس از آن به دنبال آن آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr de Garis's MP, Max Madden, took up the case.
[ترجمه گوگل]مکس مدن، نماینده آقای دوگاریس، این پرونده را در دست گرفت
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس آقای de، ماکس Madden، این پرونده را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I calculated that my pursuer, Richard Madden, could not arrive in less than an hour.
[ترجمه گوگل]من محاسبه کردم که تعقیب کننده من، ریچارد مدن، کمتر از یک ساعت نمی تواند برسد
[ترجمه ترگمان]حساب کردم که تعقیب کننده من، ریچارد فوتبال آمریکایی، در کم تر از یک ساعت نمی تواند برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عصبانی کردن (فعل)
fluster, annoy, flurry, funk, irritate, enrage, blow up, madden, unnerve, steam up

دیوانه کردن (فعل)
moon, distract, frenzy, craze, derange, madden

دیوانه شدن (فعل)
rave, madden

انگلیسی به انگلیسی

• make angry, enrage, infuriate; cause to go crazy; become angry
if something maddens you, it makes you feel very angry or annoyed.

پیشنهاد کاربران

بپرس