macroscopic

/ˌmækrʌˈskɑːpɪk//ˌmækrəʊˈskɒpɪk/

معنی: نمودار به چشم، درشت نمود
معانی دیگر: (دیدپذیر با چشم غیرمسلح) درشت بینی (macroscopical هم می گویند) (در برابر: ذره بینی microscopic)، مریی قابل رویت بدون میکروسکپ و غیره که کلمه مخالف ان microscopic یعنی ذره بینی است

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: macroscopically (adv.)
(1) تعریف: large enough to be seen by the unaided human eye. (Cf. microscopic.)

(2) تعریف: done or observed without using any magnification.

- a macroscopic measurement
[ترجمه گوگل] اندازه گیری ماکروسکوپی
[ترجمه ترگمان] یک اندازه گیری ماکروسکوپی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Our macroscopic world is precise; it is the domain of classical Newtonian physics.
[ترجمه گوگل]دنیای ماکروسکوپی ما دقیق است این حوزه فیزیک کلاسیک نیوتنی است
[ترجمه ترگمان]دنیای ماکروسکوپیک ما دقیق است؛ این حوزه فیزیک کلاسیک نیوتونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The original macroscopic descriptions were reviewed to ensure that the available slides represented an adequate sampling of significant pathology.
[ترجمه گوگل]توضیحات ماکروسکوپی اصلی برای اطمینان از اینکه اسلایدهای موجود نمونه مناسبی از آسیب شناسی قابل توجه را نشان می دهند، بررسی شدند
[ترجمه ترگمان]توصیفات ماکروسکوپیک اصلی برای اطمینان از اینکه اسلایدهای موجود نشان دهنده یک نمونه گیری مناسب از آسیب شناسی بسیار قابل توجه بودند، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With the advent of fullerenes in macroscopic quantities, chemists have got to work.
[ترجمه گوگل]با ظهور فولرن ها در مقادیر ماکروسکوپی، شیمیدان ها دست به کار شدند
[ترجمه ترگمان]با ظهور of در مقادیر ماکروسکوپی، شیمی دان ها باید کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Discussion Our patient had Crohn's disease: the macroscopic and histological features of the oral and perianal lesions are typical.
[ترجمه گوگل]بحث بیمار ما مبتلا به بیماری کرون بود: ویژگی های ماکروسکوپی و بافت شناسی ضایعات دهانی و پری مقعدی معمولی است
[ترجمه ترگمان]بحث بیمار ما بیماری Crohn داشت: ویژگی های ماکروسکوپی و بافتی از ضایعات دهانی و perianal معمول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If this macroscopic change altered the microscopic laws, these laws would eventually reach a form capable of supporting an H-theorem.
[ترجمه گوگل]اگر این تغییر ماکروسکوپی قوانین میکروسکوپی را تغییر دهد، این قوانین در نهایت به شکلی می‌رسند که می‌تواند از یک قضیه H پشتیبانی کند
[ترجمه ترگمان]اگر این تغییر ماکروسکوپی قوانین میکروسکوپی را تغییر داد، این قوانین سرانجام به شکلی موفق می شوند که بتواند یک H - قضیه را پشتیبانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The experiment results show that macroscopic throats forming is a catastrophic process in main stream line.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش نشان می‌دهد که تشکیل گلوگاه‌های ماکروسکوپی یک فرآیند فاجعه‌بار در خط جریان اصلی است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش نشان می دهد که شکل گیری گلوی ماکروسکوپی یک فرآیند فاجعه بار در خط جریان اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This subject deals primarily with equilibrium properties of macroscopic systems, basic thermodynamics, chemical equilibrium of reactions in gas and solution phase, and rates of chemical reactions.
[ترجمه گوگل]این موضوع عمدتاً به خواص تعادلی سیستم‌های ماکروسکوپی، ترمودینامیک پایه، تعادل شیمیایی واکنش‌ها در فاز گاز و محلول و سرعت واکنش‌های شیمیایی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این موضوع اصولا با خواص تعادلی سیستم های ماکروسکوپیک، ترمودینامیک اولیه، تعادل شیمیایی واکنش در فاز گاز و راه حل و نرخ واکنش های شیمیایی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From the macroscopic Angle pursued after the comparative analysis, we can realize these problems, with built-in management level of enterprise risk control limit has a direct reason.
[ترجمه گوگل]از زاویه ماکروسکوپی که پس از تجزیه و تحلیل مقایسه ای دنبال می شود، می توانیم این مشکلات را درک کنیم، با سطح مدیریت داخلی محدودیت کنترل ریسک شرکت دلیل مستقیم دارد
[ترجمه ترگمان]از زاویه ماکروسکوپی که بعد از تجزیه و تحلیل تطبیقی دنبال می شود، ما می توانیم این مشکلات را با سطح مدیریتی که حد کنترل ریسک شرکت دارای یک دلیل مستقیم است، درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This article is for reference in state macroscopic planning and decision.
[ترجمه گوگل]این مقاله برای مرجع در برنامه ریزی و تصمیم گیری کلان دولتی است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به عنوان مرجع در برنامه ریزی و تصمیم گیری ماکروسکوپی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It turns out that when you're talking about macroscopic properties of matter, you don't need very many variables to describe the system completely thermodynamically.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که وقتی در مورد خواص ماکروسکوپی ماده صحبت می کنید، برای توصیف کامل سیستم از نظر ترمودینامیکی به متغیرهای زیادی نیاز ندارید
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه می رسد که وقتی درباره خواص ماکروسکوپی در موضوع صحبت می کنید، برای توصیف کامل سیستم به چند متغیر نیاز ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cultural administration is the combination of the macroscopic cultural administration system and the microscopic cultural administrative operation mechanism.
[ترجمه گوگل]مدیریت فرهنگی ترکیبی از سیستم مدیریت فرهنگی کلان و مکانیزم عملیات اداری فرهنگی میکروسکوپی است
[ترجمه ترگمان]مدیریت فرهنگی ترکیبی از سیستم مدیریت فرهنگی ماکروسکوپی و مکانیزم عملیات اجرایی فرهنگی میکروسکوپی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Phenomenology of mechanical behavior of materials at the macroscopic level.
[ترجمه گوگل]پدیدارشناسی رفتار مکانیکی مواد در سطح ماکروسکوپی
[ترجمه ترگمان]Phenomenology رفتار مکانیکی مواد در سطح ماکروسکوپی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The article describes reservoir macroscopic heterogeneity with statistical method, logarithmic normal curve method and Lohreng curve method.
[ترجمه گوگل]مقاله به تشریح ناهمگنی ماکروسکوپی مخزن با روش آماری، روش منحنی نرمال لگاریتمی و روش منحنی لوهرنگ می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، ناهماهنگی ماکروسکوپی را با روش آماری، روش منحنی نرمال لگاریتمی و روش منحنی Lohreng توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Macroscopic situation worsening, also promotes the entire profession development.
[ترجمه گوگل]بدتر شدن وضعیت ماکروسکوپی، همچنین باعث پیشرفت کل حرفه می شود
[ترجمه ترگمان]وخیم تر شدن اوضاع، توسعه کل حرفه را نیز ترویج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The macroscopic damage image of reinforced concrete slabs under impact effect are obtained through model test, and the residual velocity of the projectile are gained from the tests.
[ترجمه گوگل]تصویر آسیب ماکروسکوپی دال های بتن مسلح تحت اثر ضربه از طریق آزمایش مدل به دست می آید و سرعت باقیمانده پرتابه از آزمایش ها به دست می آید
[ترجمه ترگمان]تصویر آسیب ماکروسکوپی از ورقه های بتنی مسلح تحت اثر ضربه، از طریق تست مدل به دست می آید، و سرعت باقی مانده of از آزمایش ها بدست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمودار به چشم (صفت)
macroscopic

درشت نمود (صفت)
macroscopic

تخصصی

[علوم دامی] بزرگ بون به اندازه ای که با چشم غیر مساح قابل رویت باشد
[شیمی] ماکروسکوپی، (دیدپذیر با چشم غیرمسلح ) درشت بینی (macroscopical هم می گویند) (در برابر: ذره بینی microscopic)
[عمران و معماری] ماکروسکوپی - ماکروسکوپیک - در مقیاس کلان
[برق و الکترونیک] ماکروسکوپی حدی از بزرگی که با چشم غیر مسلح دیده می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• large enough to be seen without microscope, visible to the naked eye

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] ماکروسکوپی: به اندازه ای بزرگ که بتوان بدون میکروسکوپ آن را دید
کلان ، کلان اندازه
بسیار بزرگ ، بزرگ اندازه ، بسیار بزرگ اندازه
بسیار درشت ، درشت اندازه ، بسیار درشت اندازه
روئیت پذیر

بپرس