1. These results confirm increased macrophage activation in inflammatory bowel disease and suggest functional heterogeneity within the intestinal macrophage population.
[ترجمه گوگل]این نتایج افزایش فعال شدن ماکروفاژها را در بیماری التهابی روده تایید میکند و ناهمگنی عملکردی را در جمعیت ماکروفاژهای روده نشان میدهد
[ترجمه ترگمان]این نتایج فعالیت macrophage افزایش یافته در بیماری روده ملتهب را تایید می کنند و ناهمگونی کارکردی درون جمعیت macrophage روده را پیشنهاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نتایج فعالیت macrophage افزایش یافته در بیماری روده ملتهب را تایید می کنند و ناهمگونی کارکردی درون جمعیت macrophage روده را پیشنهاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In addition to those with macrophage morphology, a population of smaller and more densely stained cells, could be identified.
[ترجمه گوگل]علاوه بر آنهایی که مورفولوژی ماکروفاژ دارند، جمعیتی از سلولهای کوچکتر و با رنگ آمیزی متراکم تر نیز قابل شناسایی است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن هایی که مورفولوژی macrophage دارند، جمعیتی از سلول های کوچک تر و more را می توان شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن هایی که مورفولوژی macrophage دارند، جمعیتی از سلول های کوچک تر و more را می توان شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Macrophage: a large scavenger cell present in connective tissue and in many major organs and tissues.
[ترجمه گوگل]ماکروفاژ: یک سلول جمع کننده بزرگ که در بافت همبند و در بسیاری از اندام ها و بافت های اصلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]macrophage: یک سلول بزرگ scavenger در بافت پیوندی و در بسیاری از اندام ها و بافت های مهم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]macrophage: یک سلول بزرگ scavenger در بافت پیوندی و در بسیاری از اندام ها و بافت های مهم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is quite possible that co-operation between various macrophage subsets takes place in Peyer's patches.
[ترجمه گوگل]این کاملا ممکن است که همکاری بین زیر مجموعه های مختلف ماکروفاژ در تکه های Peyer صورت گیرد
[ترجمه ترگمان]این کاملا امکان پذیر است که هم کاری بین زیرمجموعه های مختلف macrophage در وصله های نور رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کاملا امکان پذیر است که هم کاری بین زیرمجموعه های مختلف macrophage در وصله های نور رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mobile forms of macrophage circulate in the blood, ready to be recruited into inflamed tissue to reinforce the cells already there.
[ترجمه گوگل]اشکال متحرک ماکروفاژها در خون گردش میکنند و آماده جذب در بافت ملتهب برای تقویت سلولهای موجود هستند
[ترجمه ترگمان]شکله ای سیار of در خون توزیع می شوند و آماده به عضویت در بافت های ملتهب برای تقویت سلول ها در حال حاضر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکله ای سیار of در خون توزیع می شوند و آماده به عضویت در بافت های ملتهب برای تقویت سلول ها در حال حاضر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Macrophage appeared at stage while myoid cells and thymic APUD cells located in thymic medulla at stage 15 and their numbers slightly increased at stage
[ترجمه گوگل]ماکروفاژها در مرحله ظاهر شدند در حالی که سلول های میوئید و سلول های APUD تیموس در بصل النخاع تیموس در مرحله 15 قرار داشتند و تعداد آنها در مرحله کمی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]macrophage در سن ۱۵ سالگی ظاهر شدند در حالی که سلول های myoid و thymic apud در مغز thymic در سن ۱۵ سالگی ظاهر شدند و تعداد آن ها کمی در مرحله افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]macrophage در سن ۱۵ سالگی ظاهر شدند در حالی که سلول های myoid و thymic apud در مغز thymic در سن ۱۵ سالگی ظاهر شدند و تعداد آن ها کمی در مرحله افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Phagocytosis of mononuclear macrophage was determined by cleaning carbon particle method.
[ترجمه گوگل]فاگوسیتوز ماکروفاژهای تک هسته ای با روش پاکسازی ذرات کربن تعیین شد
[ترجمه ترگمان]phagocytosis of با تمیز کردن روش ذره کربن مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]phagocytosis of با تمیز کردن روش ذره کربن مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Although NO, a macrophage product that inhibits respiration, and hypoxia are likely triggers in vivo, additional cues could activate the dormancy regulon during infection.
[ترجمه گوگل]اگرچه NO، یک محصول ماکروفاژی که تنفس را مهار میکند، و هیپوکسی احتمالاً محرکهای in vivo هستند، نشانههای اضافی میتوانند تنظیم خواب را در طول عفونت فعال کنند
[ترجمه ترگمان]اگرچه نه، یک محصول macrophage که مانع تنفس می شود و hypoxia احتمالا در شرایط ازمایشگاهی تحریک می شوند، نشانه های اضافی می توانند نهفتگی را در طول عفونت فعال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگرچه نه، یک محصول macrophage که مانع تنفس می شود و hypoxia احتمالا در شرایط ازمایشگاهی تحریک می شوند، نشانه های اضافی می توانند نهفتگی را در طول عفونت فعال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To investigate the potential role of macrophage migration inhibitory factor (MIF) in promoting angiogenic gene expression in human umbilical vascular endothelial cells (HVECs).
[ترجمه گوگل]بررسی نقش بالقوه فاکتور مهارکننده مهاجرت ماکروفاژها (MIF) در ترویج بیان ژن رگ زایی در سلول های اندوتلیال عروق ناف انسان (HVECs)
[ترجمه ترگمان]برای بررسی نقش بالقوه عامل بازدارنده مهاجرت macrophage (MIF)در ترویج بیان ژن angiogenic در سلول های اندوتلیال عروق انسان (HVECs)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای بررسی نقش بالقوه عامل بازدارنده مهاجرت macrophage (MIF)در ترویج بیان ژن angiogenic در سلول های اندوتلیال عروق انسان (HVECs)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Recent studies suggest that GM-CSF correlate with alveolar macrophage function, lung host defense reaction and pulmonary surfactant homeostasis.
[ترجمه گوگل]مطالعات اخیر نشان می دهد که GM-CSF با عملکرد ماکروفاژ آلوئولی، واکنش دفاعی میزبان ریه و هموستاز سورفکتانت ریوی ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]مطالعات اخیر نشان می دهند که GM - CSF با عملکرد alveolar alveolar، واکنش دفاعی میزبان، و homeostasis surfactant ریوی ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطالعات اخیر نشان می دهند که GM - CSF با عملکرد alveolar alveolar، واکنش دفاعی میزبان، و homeostasis surfactant ریوی ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Macrophage migration inhibitory factor(MIF)is an important pro-inflammatory cytokine, which plays an important role in the genesis of immune diseases.
[ترجمه گوگل]فاکتور مهار کننده مهاجرت ماکروفاژها (MIF) یک سیتوکین مهم پیش التهابی است که نقش مهمی در پیدایش بیماری های ایمنی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]عامل بازدارنده مهاجرت macrophage (MIF)، یکی از عوامل مهم pro است که در پیدایش بیماری های دستگاه ایمنی نقش مهمی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عامل بازدارنده مهاجرت macrophage (MIF)، یکی از عوامل مهم pro است که در پیدایش بیماری های دستگاه ایمنی نقش مهمی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. LPS - induced signal transduction in macrophage, and then inhibit the cytokine release of the activated cells.
[ترجمه گوگل]LPS - انتقال سیگنال در ماکروفاژها را القا می کند و سپس آزادسازی سیتوکین سلول های فعال شده را مهار می کند
[ترجمه ترگمان]انتقال سیگنال منتقل شده توسط LPS در macrophage، و سپس مهار ترشح سایتوکاین ناشی از سلول های فعال شده را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتقال سیگنال منتقل شده توسط LPS در macrophage، و سپس مهار ترشح سایتوکاین ناشی از سلول های فعال شده را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The alveolar macrophage is derived largely from the bone marrow.
[ترجمه گوگل]ماکروفاژ آلوئولی عمدتاً از مغز استخوان مشتق می شود
[ترجمه ترگمان]The alveolar عمدتا از مغز استخوان مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The alveolar عمدتا از مغز استخوان مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Objective:To investigate the renal expression of macrophage migration inhibitory factor(MIF)in lupus nephritis and its correlation with renal injuries.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی بیان کلیوی فاکتور مهارکننده مهاجرت ماکروفاژها (MIF) در نفریت لوپوس و ارتباط آن با آسیب های کلیوی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تجلی کلیه عوامل بازدارنده مهاجرت macrophage (MIF)در lupus nephritis و ارتباط آن با آسیب های کلیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تجلی کلیه عوامل بازدارنده مهاجرت macrophage (MIF)در lupus nephritis و ارتباط آن با آسیب های کلیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید