macrobiotics


معنی: دانش طولانی کردن عمر
معانی دیگر: (با فعل مفرد - علم دراز کردن عمر از راه برنامه ی خوراکی و غیره) دراز زیستی، دانش طولانی کردن عمر از راه رژیم غذایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) a philosophical view that emphasizes living in harmony with nature, esp. through a diet of whole grains and vegetables, which is thought to promote long life.

جمله های نمونه

1. Macrobiotics adhere to a diet consisting primarily of whole grains and beans.
[ترجمه گوگل]ماکروبیوتیک ها به رژیم غذایی متشکل از غلات کامل و لوبیا پایبند هستند
[ترجمه ترگمان]Macrobiotics به رژیم غذایی که در درجه اول شامل غلات و لوبیا می شود پایبند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unfortunately, macrobiotics didn't really work for her, so she decided that her diet, despite being organic and meat-free, wasn't healthy enough.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، ماکروبیوتیک ها واقعاً برای او کار نکردند، بنابراین او تصمیم گرفت که رژیم غذایی او، با وجود ارگانیک بودن و بدون گوشت بودن، به اندازه کافی سالم نیست
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، macrobiotics واقعا برای او کار نکرد، بنابراین او به این نتیجه رسید که رژیم غذایی او، با وجود اینکه ارگانیک و عاری از گوشت است، به اندازه کافی سالم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Japanese macrobiotics suggest taking brown rice as half of the whole intake, with vegetables, beans and seaweeds and a small amount of fish.
[ترجمه گوگل]ماکروبیوتیک های ژاپنی پیشنهاد می کنند که برنج قهوه ای را به عنوان نیمی از کل مصرف، همراه با سبزیجات، لوبیا و جلبک دریایی و مقدار کمی ماهی مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]macrobiotics ژاپنی پیشنهاد می کنند که برنج قهوه ای را به اندازه نصف کل مصرف، با سبزیجات، لوبیا و seaweeds و مقدار کمی ماهی به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then there are vegans, macrobiotics and a new group, flexitarians, who eat meat if not too many people are watching.
[ترجمه گوگل]سپس گیاهخواران، ماکروبیوتیک ها و یک گروه جدید، فلکسی تریان، هستند که گوشت می خورند، اگر تعداد زیادی از مردم تماشا نمی کنند
[ترجمه ترگمان]سپس vegans، macrobiotics و یک گروه جدید به نام flexitarians وجود دارند که گوشت می خورند اگر افراد زیادی مراقب باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then, after moving to New York, she immediately upgraded from veganism to macrobiotics - the brown rice and seaweed diet that reputedly keeps Gwyneth Paltrow and Madonna slim and serene.
[ترجمه گوگل]سپس، پس از نقل مکان به نیویورک، او بلافاصله از گیاهخواری به ماکروبیوتیک ارتقا یافت - رژیم غذایی برنج قهوه ای و جلبک دریایی که ظاهرا گوئینت پالترو و مدونا را لاغر و آرام نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]سپس، پس از نقل مکان به نیویورک، او فورا از veganism به macrobiotics - غذای قهوه ای و جلبک دریایی که گفته می شود Gwyneth Paltrow و مادونا را لاغر و آرام نگه می دارد، ارتقا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You know what?I reckon I had a much harder time in the 60s trying to persuade people about the benefits of macrobiotics than I have so far had in convincing people about the powers of the sun.
[ترجمه گوگل]می‌دانید چیست؟ فکر می‌کنم در دهه ۶۰ تلاش برای متقاعد کردن مردم در مورد مزایای ماکروبیوتیک‌ها بسیار سخت‌تر از متقاعد کردن مردم در مورد قدرت خورشید بود
[ترجمه ترگمان]میدونی چیه؟ به نظر من تو ۶۰ سال سخت تلاش کردم که مردم رو قانع کنم که از benefits که من تا به حال در مورد قدرت خورشید دارم متقاعد شده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانش طولانی کردن عمر (اسم)
macrobiotics

انگلیسی به انگلیسی

• health regimen which is intended to lengthen the life of those who adhere to it (incorporates ancient philosophies with a vegetarian diet)

پیشنهاد کاربران

بپرس