machismo

/məˈtʃɪzmoʊ//məˈtʃɪzməʊ/

(تداعی منفی) مرد برتر پنداری، نرینه رفتاری (رفتار به طور غلو آمیز مردانه همراه با حس تفوق بر زنان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: masculinity as displayed in courage, assertiveness, and dominance, esp. over women.

جمله های نمونه

1. An American football game is the quintessence of machismo.
[ترجمه گوگل]یک بازی فوتبال آمریکایی ماهیت ماچیسمو است
[ترجمه ترگمان]بازی فوتبال آمریکایی جوهر of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The culture of machismo is strong in some countries.
[ترجمه زهرا] فرهنگ مرد برتر پنداری در برخی کشورها پررنگ است.
|
[ترجمه گوگل]فرهنگ ماچیسمو در برخی کشورها قوی است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ of در برخی کشورها قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hooky, naturally, has to prove his machismo by going on the scariest rides twice.
[ترجمه گوگل]هوکی، به طور طبیعی، باید با دو بار رفتن به ترسناک ترین سواری ها، قدرت خود را ثابت کند
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، باید با رفتن به وحشتناک ترین rides، machismo را ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Machismo is a New World phenomenon with roots in Old World cultures.
[ترجمه گوگل]Machismo یک پدیده دنیای جدید است که ریشه در فرهنگ های جهان قدیم دارد
[ترجمه ترگمان]Machismo یک پدیده جهانی جدید است که ریشه در فرهنگ های کهن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is the added machismo of breaking the law.
[ترجمه گوگل]قانون شکنی مچیزم اضافه شده است
[ترجمه ترگمان]قانون اضافه شکستن قانون وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Supporters of this kind of regulatory machismo held out hope that this agreement will revolutionize our efforts to control tobacco.
[ترجمه گوگل]حامیان این نوع ماشیزم نظارتی امیدوار بودند که این توافق انقلابی در تلاش های ما برای کنترل دخانیات ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]حامیان این نوع مقررات قانونی اظهار امیدواری کردند که این قرارداد در تلاش های ما برای کنترل تنباکو متحول خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Call it machismo, if you want.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید آن را machismo بنامید
[ترجمه ترگمان]اگه می خو ای بهش بگو machismo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is the added machismo of breaking the law. Telephone messages that have to be carried out in code.
[ترجمه گوگل]قانون شکنی مچیزم اضافه شده است پیام های تلفنی که باید به صورت کد انجام شوند
[ترجمه ترگمان]قانون اضافه شکستن قانون وجود دارد پیام های تلفنی که باید اجرا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Masking his doubts with machismo, he feels he is not really a man unless he can seize whatever he wants.
[ترجمه گوگل]او با پوشاندن شک و تردیدهای خود با ماچیسمو احساس می کند که واقعاً یک مرد نیست مگر اینکه بتواند هر چیزی را که می خواهد تصاحب کند
[ترجمه ترگمان]از doubts با machismo، احساس می کند که او واقعا یک مرد نیست مگر اینکه بتواند هر چیزی را که می خواهد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Machismo is a New World phenomenon with roots in old world cultures.
[ترجمه گوگل]Machismo یک پدیده دنیای جدید است که ریشه در فرهنگ های قدیمی جهان دارد
[ترجمه ترگمان]Machismo پدیده ای جهانی جدید است که ریشه در فرهنگ های کهن جهان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Machismo is an exaggerated cult of virility which expresses itself in male assertions of superiority over females, and competition between men.
[ترجمه گوگل]Machismo یک فرقه اغراق آمیز از مردانگی است که خود را در اظهارات مردانه مبنی بر برتری بر زنان و رقابت بین مردان نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]Machismo یک مکتب مردانه اغراق آمیز از مردانگی است که خود را در اظهار برتری مردان نسبت به زنان و رقابت بین مردان بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bus driver drove with machismo through a tangle of marrow streets.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس با شیطنت از میان انبوهی از خیابان های مغزی عبور کرد
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس با machismo از میان انبوه خیابان های پر از مغز به رانندگی ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I blamed the absence of machismo in my upbringing for my reluctance to indulge in the oldest profession.
[ترجمه گوگل]من فقدان ماچیسمو در تربیت خود را دلیل بی میلی خود به انجام قدیمی ترین حرفه می دانستم
[ترجمه ترگمان]من فقدان of را در تربیت من به خاطر بی میلی من برای شرکت در قدیمی ترین حرفه مورد سرزنش قرار دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At 2 strands of DNA, this creates a machismo man and a subordinate woman.
[ترجمه گوگل]در 2 رشته DNA، این یک مرد ماچیسمو و یک زن زیردست ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]در دو رشته DNA، این باعث ایجاد یک مرد machismo و یک زن زیردست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• assertive masculinity which is often characterized by aggressiveness and dominance over women, male chauvinism, quality of being macho
machismo is aggressively masculine behaviour or attitudes.

پیشنهاد کاربران

مرد سالاری
قلدر مآبی - جاهل بازی، مردسالاری، لاف مردانگی زدن، قدرت نمایی

بپرس