1. machine guns sputtered away
مسلسل ها ترق تروق می کردند.
2. machine guns were sweeping us from two sides
مسلسل ها از دو طرف ما را درو می کردند.
3. machine operatives
متصدیان ماشین
4. a machine contrived from a few spare parts
ماشینی که با (امتزاج) چند بخش یدکی ابداع شده بود
5. a machine for stamping bicycle mudguards
ماشینی برای پرس کردن گلگیر دوچرخه
6. a machine gun kept spraying us
یک مسلسل مرتبا ما را به گلوله می بست.
7. a machine gun nest
آشیان مسلسل
8. a machine that dispenses paper napkins
ماشینی که دستمال کاغذی بیرون می دهد
9. a machine that flies through the air
ماشینی که در هوا پرواز می کند
10. a machine that is running
موتوری که دارد کار می کند
11. a machine that performs three operations at a time
ماشینی که سه عمل را در یک وهله انجام می دهد
12. a machine that shreds sugar cane
ماشینی که نیشکر را ریزریز می کند
13. a machine that will not work in cold weather
ماشینی که در هوای سرد به کار نمی افتد
14. a machine that worms screws
ماشینی که پیچ ها را رزوه می کند
15. stuttering machine guns
مسلسل هایی که تق تق می کردند
16. the machine snarled the cloth up
پارچه در ماشین گیر کرد.
17. the machine was given extensive trials under different conditions
این موتور را تحت شرایط گوناگون آزمایش کردند.
18. the machine works by electricity
این ماشین با برق کار می کند.
19. this machine can perform a multitude of tasks
این دستگاه می تواند وظایف زیادی را انجام بدهد.
20. this machine clamps together sheets of cardboard
این دستگاه صفحات مقوا را به هم بست می زند.
21. this machine compresses cotton bales
این ماشین عدل پنبه را متراکم می کند.
22. this machine cools the water
این دستگاه آب را خنک می کند.
23. this machine cuts and bundles hay, and then spits it out
این ماشین علف خشک را می برد و بسته بندی می کند و سپس به بیرون می افکند.
24. this machine does an amazing amount of work
مقدار کاری که این ماشین انجام می دهد تعجب انگیز است.
25. this machine filters out the noxious fumes
این دستگاه گازهای زیان بخش را پالایش می کند.
26. this machine has a very smooth action
این دستگاه خوب و آرام کار می کند.
27. this machine is programmed to start by itself
این ماشین تنظیم شده است که خود به خود به کار بیافتد.
28. this machine parallels and bends the wires
این ماشین سیم ها را هم راستا و خمیده می کند.
29. this machine peels shrimp automatically
این ماشین به طور خود کار پوست میگو را جدا می کند.
30. this machine presses and bundles the hay
این دستگاه کاه را فشرده و عدل بندی می کند.
31. this machine removes the fat from milk
این دستگاه چربی شیر را می گیرد.
32. copying machine
دستگاه پلی کپی (یا فتوکپی)،دستگاه رونوشت ساز
33. franking machine
(در شرکت های بزرگ و غیره) دستگاهی که به پاکت،نشان یا تمبر یا مهر پست مجانی می زند (و معمولا پول آن را جمع زده و یکجا به اداره ی پست می پردازند)
34. weighing machine
باسکول،ترازو
35. a flying machine
هواپیما
36. a practical machine with many uses
ماشین به دردخور که کاربردهای فراوانی دارد
37. a sewing machine
چرخ خیاطی،ماشین خیاطی
38. a sewing machine needle
سوزن ماشین خیاطی
39. a washing machine
ماشین رختشویی
40. their propaganda machine exaggerates everything grossly
دستگاه تبلیغاتی آنها در همه چیز سخت مبالغه می کند.
41. to separate machine parts
بخش های موتور را از هم جدا کردن
42. a burst of machine gun fire
رگبار تیراندازی با مسلسل
43. a cigarette vending machine
ماشین فروش سیگار
44. a pattern designing machine
ماشینی که الگوها را طراحی می کند
45. a shaft boring machine
دستگاه چال بری
46. an automatic ticketing machine
ماشین خودکار برای دادن بلیت
47. he brought his machine to a halt
او اتومبیل خود را متوقف کرد.
48. he made the machine work
او ماشین را به کار انداخت.
49. the airplanes used machine guns and cannon fire
هواپیماها آتش مسلسل و توپ به کار بردند.
50. the perpetual motion machine
ماشین حرکت همیشگی
51. you have to machine the edges of the curtain
باید حاشیه های پرده را با چرخ خیاطی بدوزی.
52. a computer is a machine that can think and reason
کامپیوتر ماشینی است که می تواند فکر و استدلال کند.
53. internal mechanism of a machine
مکانیزم درونی یک موتور
54. the making of that machine was not easy
ساختن آن ماشین کار آسانی نبود.
55. to explain how a machine operates
طرز کار یک موتور را توضیح دادن
56. pull the lever and the machine will start
دسته را بکش،موتور روشن می شود.
57. the accuracy of this calculating machine
دقت این ماشین حساب
58. to raffle off a sewing machine
چرخ خیاطی را به قرعه کشی گذاشتن
59. within the sweep of their machine guns
در تیررس مسلسل های آنان
60. another ingenious englishman invented the weaving machine
یک مبتکر انگلیسی دیگر،ماشین بافندگی را اختراع کرد.
61. germany built up a powerful military machine
آلمان دستگاه نظامی نیرومندی به وجود آورد.
62. he could strip and reassemble a machine gun in the dark
او می توانست در تاریکی یک مسلسل را پیاده و سوار کند.
63. pushing this button will activate the machine
با فشار این دکمه ماشین به کار می افتد.
64. that event unravelled the country's social machine
آن رویداد نظام اجتماعی کشور را درهم ریخت.
65. to get cigarettes from a slot machine
از ماشین پولی سیگار گرفتن
66. disease alters the balance of the human machine
بیماری توازن ماشین بدن انسان را برهم می زند.
67. the automobile is an integration of many machine parts
اتومبیل ترکیبی از دستگاه های متعدد است.
68. the human body is a very complicated machine
بدن انسان ماشین بسیار پیچیده ای است.
69. due to human error and not because of machine malfunction
بخاطر لغزش انسان و نه به واسطه ی بد کار کردن ماشین
70. he organized the army into a modern fighting machine
او ارتش را به صورت یک ماشین جنگی امروزی سازماندهی کرد.