maceration

/ˌmæsəˈreɪʃən//ˌmæsəˈreɪʃən/

معنی: لاغری، زجر
معانی دیگر: خیساندن

جمله های نمونه

1. The maceration test to detoxicated Chromium slag was made under simulated conditions of nearly nature environment, and the results show that detoxicated Chromium slag is unharmful to the environment.
[ترجمه گوگل]آزمایش خیساندن به سرباره کروم سم زدایی شده در شرایط شبیه سازی شده از محیط تقریباً طبیعت انجام شد و نتایج نشان می دهد که سرباره کروم سم زدایی شده برای محیط زیست مضر است
[ترجمه ترگمان]تست maceration برای سرباره کروم با شرایط شبیه سازی شده نزدیک به محیط طبیعت ساخته شده است، و نتایج نشان می دهد که سرباره کروم - کروم به محیط زیست متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Maceration in Schulze's reagent is the most common procedure and it is the most critical step in the methods.
[ترجمه گوگل]خیساندن در معرف شولز رایج ترین روش و حیاتی ترین مرحله در روش ها می باشد
[ترجمه ترگمان]maceration در معرف Schulze، متداول ترین روش است و مهم ترین گام در این روش ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Winemaking : Traditional winemaking in tanks with long maceration (on average 3 weeks) for a maximum extraction of fruit and tannins.
[ترجمه گوگل]شراب سازی: شراب سازی سنتی در مخازن با خیساندن طولانی (به طور متوسط ​​3 هفته) برای حداکثر استخراج میوه و تانن
[ترجمه ترگمان]winemaking: winemaking سنتی در تانک با maceration بلند مدت (به طور متوسط ۳ هفته)برای استخراج حداکثری از میوه و tannins
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Retained moisture causes maceration of skin layers.
[ترجمه گوگل]رطوبت حفظ شده باعث خیساندن لایه های پوست می شود
[ترجمه ترگمان]رطوبت Retained باعث ایجاد لایه های پوست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The observation of SEM indicated the maceration extract restrained the normal developing of maize roots from the cap to root hair zone and destroyed cells between the epidermis and cortex of roots.
[ترجمه گوگل]مشاهده SEM نشان داد که عصاره خیساندن رشد طبیعی ریشه‌های ذرت را از کلاهک تا ناحیه ریشه مو مهار می‌کند و سلول‌های بین اپیدرم و قشر ریشه‌ها را از بین می‌برد
[ترجمه ترگمان]مشاهده SEM نشان داد که عصاره maceration، گسترش نرمال ریشه ذرت را از پوشش ناحیه موی ریشه گرفته و سلول های بین روپوست و پوسته را از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Skin maceration for 12 hours ( for colour and structure ) . 10 % press - juice to enhance coloration.
[ترجمه گوگل]خیساندن پوست به مدت 12 ساعت ( برای رنگ و ساختار ) 10٪ پرس - آب میوه برای افزایش رنگ
[ترجمه ترگمان]maceration پوست برای ۱۲ ساعت (برای رنگ و ساختار) ۱۰ درصد آب میوه برای افزایش رنگ آمیزی بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. AGEING: Red, soft crushing, complete skin maceration and short transfer to barriques.
[ترجمه گوگل]پیری: قرمز، له شدن نرم، خیساندن کامل پوست و انتقال کوتاه به باریک
[ترجمه ترگمان]ageing: قرمز، نرم کردن پوست کندن پوست و انتقال سریع به barriques
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Skin condition may indicate progressive tissue damage. Retained moisture causes maceration.
[ترجمه گوگل]وضعیت پوست ممکن است نشان دهنده آسیب پیشرونده بافت باشد رطوبت حفظ شده باعث خیساندن می شود
[ترجمه ترگمان]شرایط پوست ممکن است نشان دهنده آسیب بافت پیشرو باشد رطوبت Retained باعث maceration می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Winemaking: In concrete and stainless steel tanks, 3 to 4 weeks' maceration according to the year, with temperature control.
[ترجمه گوگل]شراب سازی: در مخازن بتنی و استنلس استیل خیساندن 3 تا 4 هفته بر اساس سال با کنترل دما
[ترجمه ترگمان]winemaking: با توجه به سال، با کنترل دما در بتن و فولاد ضد زنگ ۳ تا ۴ هفته طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The alcoholic fermentation process generally takes about 8 or 10 days and then comes maceration.
[ترجمه گوگل]فرآیند تخمیر الکلی معمولاً حدود 8 یا 10 روز طول می کشد و سپس خیساندن انجام می شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند تخمیر الکل معمولا ۸ یا ۱۰ روز طول می کشد و بعد maceration می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The renal parenchyma, including the two lamina of Bowman's capsule, was removed by maceration.
[ترجمه گوگل]پارانشیم کلیه شامل دو لایه کپسول بومن با خیساندن برداشته شد
[ترجمه ترگمان]The کلیوی، از جمله دو lamina کپسول بومن، توسط maceration حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Extraction of the juice should be done rapidly to avoid oxidation and maceration.
[ترجمه گوگل]استخراج آب باید به سرعت انجام شود تا از اکسیداسیون و خیساندن جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]استخراج عصاره باید به سرعت انجام شود تا از اکسیداسیون و maceration اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chromosomes in root tip cells of Trifoliate orange(Poncirus trifoliata Raf. )and Ichang papeda(Citrus ichangensis Swingle)were observed by enzymic maceration technique.
[ترجمه گوگل]کروموزوم‌های سلول‌های نوک ریشه پرتقال Trifoliate (Poncirus trifoliata Raf ) و Ichang papeda (Citrus ichangensis Swingle) با روش خیساندن آنزیمی مشاهده شدند
[ترجمه ترگمان]کروموزوم ها در نوک ریشه of (Poncirus trifoliata Raf)و Ichang papeda (Citrus ichangensis swingle)با تکنیک enzymic maceration مشاهده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bentonite absorbent modified by La and La - Ti was prepared with maceration method.
[ترجمه گوگل]جاذب بنتونیت اصلاح شده با La و La - Ti با روش خیساندن تهیه شد
[ترجمه ترگمان]جاذب bentonite اصلاح شده توسط لا و لا - Ti با روش maceration تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاغری (اسم)
impotence, impotency, angularity, emaciation, atrophy, maceration

زجر (اسم)
torture, persecution, torment, maceration

انگلیسی به انگلیسی

• act or process of softening by soaking; act or process of separating or dissolving; process of becoming thin, wasting away

پیشنهاد کاربران

واژه "ماسراسیون" از لاتین macerare به معنای "خیس خوردن" گرفته شده است. در این فرآیند، داروی خام خرد شده در یک مخزن مناسب قرار می گیرد و این فرصت را پیدا می کند که برای یک مدت کافی در یک حلال یا مخلوطی
...
[مشاهده متن کامل]
از حلال ها ( به اصطلاح menstruum ) خیس بخورد تا ماده گیاهی نرم شده و استخراج اجزای قابل حل، اجرایی گردد. حلال انتخاب شده بر اساس ویژگی های حل شوندگی اجزای مورد نظر می باشد. معمولا مخلوط های هیدروالکلی به کار گرفته می شوند. اجزاء حل شده از داروهای خام استخراج شده ( به نام تفاله ) با فیلتر کردن یا صافی کردن، جدا می شوند.

maceration ( گیاهان دارویی )
واژه مصوب: خیساندن
تعریف: یکی از فرایندهای استخراج مادۀ دارویی گیاهان که در آن گیاه یا پودر آن را در دمای محیط در درون حلاّل قرار می دهند
نرم شدن زیاد که منجر به له شدگی شود
عرق سوز شدن
گرفتن عصاره با استخراج حلال

بپرس