macedonia

/ˌmæsəˈdoʊniə//ˌmæsəˈdəʊniə/

مقدونیه (کشور باستانی که امروزه در یونان و بلغارستان و صربستان قرار دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Macedonian (adj.), Macedonian (n.)
• : تعریف: since 1992, a Balkan republic bordering Albania and Greece; formerly part of Yugoslavia.

جمله های نمونه

1. If Kosovo can be partitioned, why not Macedonia and Bosnia?
[ترجمه گوگل]اگر کوزوو می تواند تقسیم شود، چرا مقدونیه و بوسنی نمی توانند؟
[ترجمه ترگمان]اگر کوزوو را می توان تقسیم بندی کرد، چرا مقدونیه و بوسنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Croatia and Macedonia have had to lower their expectations.
[ترجمه گوگل]کرواسی و مقدونیه مجبور شده اند انتظارات خود را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]کرواسی و مقدونیه باید انتظارات خود را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lest haply if they of Macedonia come with me, and find you unprepared, we (that we say not, ye) should be ashamed in this same confident boasting.
[ترجمه گوگل]مبادا اگر مقدونیه‌ها با من بیایند و شما را ناآماده بیابند، ما (که نمی‌گوییم شما) از همین لاف‌های مطمئن شرمنده شویم
[ترجمه ترگمان]از بیم اینکه مبادا مردم مقدونیه با من بیایند و شما را غافلگیر کنند، ما (که می گوییم نه، تو باید از این لاف و گزاف ashamed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. England play minnows Andorra on Saturday and Macedonia on Wednesday 6 September.
[ترجمه گوگل]انگلیس روز شنبه با مینا آندورا و چهارشنبه 6 سپتامبر با مقدونیه بازی می کند
[ترجمه ترگمان]انگلستان در روز شنبه ۶ سپتامبر در آندورا و مقدونیه در روز چهارشنبه ۶ سپتامبر بازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. King of Macedonia ( 33- 323 BC ), born at Pella, the son of Philip II and Olympias.
[ترجمه گوگل]پادشاه مقدونیه (33-323 قبل از میلاد)، متولد پلا، پسر فیلیپ دوم و المپیاس
[ترجمه ترگمان]پادشاه مقدونیه (۳۳ - ۳۲۳ قبل از میلاد)، در پلا، پسر فیلیپ دوم و Olympias متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their leader, Alexander, the fair-haired King of Macedonia, is barely twenty-six years old.
[ترجمه گوگل]رهبر آنها، اسکندر، پادشاه مو روشن مقدونیه، به سختی بیست و شش سال سن دارد
[ترجمه ترگمان]leader، پادشاه مو بور مقدونیه، به سختی بیست و شش سال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is often called Macedonia, but this can cause confusion with the wider geographical region of Macedonia and the Greek region of Macedonia.
[ترجمه گوگل]اغلب به آن مقدونیه می گویند، اما این می تواند باعث سردرگمی با منطقه جغرافیایی وسیع تر مقدونیه و منطقه یونانی مقدونیه شود
[ترجمه ترگمان]آن اغلب مقدونیه نامیده می شود، اما این می تواند باعث سردرگمی در منطقه جغرافیایی گسترده تر مقدونیه و منطقه یونانی مقدونیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. England's qualification hopes against FYR Macedonia and defeat in Croatia.
[ترجمه گوگل]امیدهای انگلیس در دیدار مقابل مقدونیه و شکست در کرواسی
[ترجمه ترگمان]تیم انگلیس امیدوار است در برابر FYR مقدونیه و شکست در کرواسی شکست بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Andorra, Macedonia, Cuba, El Salvador and Georgia were coloured red during the earlier weeks of voting.
[ترجمه گوگل]آندورا، مقدونیه، کوبا، السالوادور و گرجستان در هفته های اولیه رای گیری قرمز رنگ شده بودند
[ترجمه ترگمان]آندورا، مقدونیه، کوبا، آل سالوادور و گرجستان در هفته های اول رای گیری به رنگ قرمز درآمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After the transient resurgence of imperial court of Macedonia, Byzantine Empire began to decline.
[ترجمه گوگل]پس از ظهور گذرا دربار امپراتوری مقدونیه، امپراتوری بیزانس شروع به افول کرد
[ترجمه ترگمان]پس از تجدید حیات مجدد دربار امپراطوری مقدونیه، امپراطوری روم شرقی شروع به نزول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If it were to accept "Macedonia" as a name for the former Yugoslav republic, Greece would legitimise that communist name-grab and lay itself open to territorial claims, or even terrorism.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهد "مقدونیه" را به عنوان نام جمهوری یوگسلاوی سابق بپذیرد، یونان این نام کمونیستی را مشروعیت می بخشد و خود را در معرض ادعاهای ارضی یا حتی تروریسم قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود \"مقدونیه\" را به عنوان یک نام برای جمهوری یوگسلاوی سابق بپذیرد، یونان مشروعیت خود را قانونی خواهد کرد و خود را به ادعاهای ارضی یا حتی تروریسم باز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mak-Fest in Stip and the Skopje Festival are the two best-known festivals of popular music in Macedonia.
[ترجمه گوگل]مک فست در استیپ و فستیوال اسکوپیه دو جشنواره شناخته شده موسیقی عامه پسند مقدونیه هستند
[ترجمه ترگمان]فستیوال - در Stip و جشنواره اسکوپیه دو جشنواره مشهور موسیقی مردمی در مقدونیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In 146 BC, the four republics were dissolved, and Macedon officially became the Roman province of Macedonia.
[ترجمه گوگل]در سال 146 قبل از میلاد، چهار جمهوری منحل شدند و مقدونیه رسماً به استان روم مقدونیه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۴۶ پیش از میلاد، چهار جمهوری منحل شدند و مقدونیه به طور رسمی به استان مقدونیه تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 1When the uproar had ended, Paul sent for the disciples and, after encouraging them, said good-by and set out for Macedonia.
[ترجمه گوگل]1 چون غوغا به پایان رسید، پولس به دنبال شاگردان فرستاد و پس از تشویق آنان، خداحافظی کرد و به سوی مقدونیه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی آشوب به پایان رسید، پاولوس به دنبال مریدان فرستاد و پس از آنکه آن ها را تشویق کرد به مقدونیه حمله برد و راه مقدونیه را به راه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• officially called the former yugoslav republic of macedonia; country in southeast europe (formerly part of yugoslavia); ancient balkan kingdom in southeastern europe (spread across parts of greece, bulgaria and yugoslavia)
the republic of macedonia is one of the six republics which formerly comprised yugoslavia. in 1991 it declared its independence. european community recognition was blocked by greece, which contains a region also called macedonia. in 1993 macedonia was admitted to the un general assembly and recognized by many european countries under the name, the former yugoslav republic of macedonia. ethnic albanians make up 21% of the population of macedonia. kiro gligorov became president in 1991. macedonia produces steel, chemicals, and agricultural products.

پیشنهاد کاربران

بپرس