1. minds fenced in by superstition
مغزهای احاطه شده توسط خرافات
2. she minds her own business
او سرش به کار خودش است.
3. who minds the shop while you go home for lunch?
وقتی برای ناهار به خانه میروی مغازه را کی نگهداری می کند؟
4. the great minds of our century
مغزهای بزرگ قرن ما
5. this dog minds well
این سگ خوب فرمانبری می کند.
6. in two minds
دو دل،مردد،درتردید
7. meeting of minds
توافق،همسازی
8. the man who minds the machines
مردی که ماشینها را می پاید
9. to inseminate the minds of children with good ideas
افکار کودکان را با اندیشههای نیک بارور کردن
10. be of two minds
دو دل بودن،مردد بودن،مصمم نبودن
11. meeting of the minds
توافق،همفکری
12. violent films that pollute young minds
فیلمهای پرخشونتی که فکر جوانان را آلوده میکند
13. men who have big muscles and little minds
مردانی که عضلات قوی و افکار نارسا دارند
...