mental health

جمله های نمونه

1. Physical health is inextricably linked to mental health.
[ترجمه گوگل]سلامت جسمانی به طور جدایی ناپذیری با سلامت روان مرتبط است
[ترجمه ترگمان]سلامت جسمی به طور جدایی ناپذیری به سلامت روانی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His physical and mental health had got worse.
[ترجمه گوگل]وضعیت جسمی و روحی او بدتر شده بود
[ترجمه ترگمان]سلامت جسمی و روحی او بدتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Physical health is not always easily separable from mental health.
[ترجمه گوگل]سلامت جسمانی همیشه به راحتی از سلامت روان قابل تفکیک نیست
[ترجمه ترگمان]سلامت جسمی همیشه به راحتی از سلامت روحی جدا نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This chapter is concerned with the mental health of older people.
[ترجمه گوگل]این فصل به سلامت روان افراد مسن می پردازد
[ترجمه ترگمان]این بخش مربوط به سلامت روانی افراد مسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You need to maintain your physical and mental health.
[ترجمه گوگل]شما باید سلامت جسمی و روانی خود را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]باید سلامت جسمی و ذهنی خود را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mental health has long been considered the Cinderella of the health service.
[ترجمه گوگل]سلامت روان از دیرباز به عنوان سیندرلا خدمات سلامت در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]سلامت روانی مدت مدیدی است که سیندرلا خدمات بهداشتی را مورد توجه قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government 's policy on mental health care is getting an increasingly bad press.
[ترجمه گوگل]سیاست دولت در مورد مراقبت از سلامت روان به طور فزاینده ای بد مطبوعات می شود
[ترجمه ترگمان]سیاست دولت در زمینه مراقبت های سلامت روانی، مطبوعات فزاینده ای را به دنبال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mental health care has been the Cinderella service for too long.
[ترجمه گوگل]مراقبت از سلامت روان برای مدت طولانی خدمات سیندرلا بوده است
[ترجمه ترگمان]مراقبت از سلامت روانی برای مدت زیادی سرویس سیندرلا بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. May 1983 Mental Health Many women refugees suffer from acute mental health problems, most particularly crippling depressions and anxieties.
[ترجمه گوگل]مه 1983 سلامت روان بسیاری از زنان پناهنده از مشکلات حاد سلامت روان، به ویژه افسردگی و اضطراب فلج کننده رنج می برند
[ترجمه ترگمان]مه سال ۱۹۸۳ - بهداشت روانی بسیاری از زنان از مشکلات حاد تنفسی، به ویژه افسردگی و اضطراب رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Newcastle a mental health consumer group has been working closely with purchasers over the past two years.
[ترجمه گوگل]در نیوکاسل یک گروه مصرف کننده سلامت روان در دو سال گذشته از نزدیک با خریداران همکاری کرده است
[ترجمه ترگمان]در نیوکاسل، یک گروه مصرف کننده بهداشت روانی در طول دو سال گذشته با خریداران مشغول به کار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion Our knowledge about mental health in later life remains patchy and is, in many domains, highly limited.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری دانش ما در مورد سلامت روان در زندگی بعدی ناهموار است و در بسیاری از زمینه ها بسیار محدود است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دانش ما در مورد سلامت روانی در زندگی بعدی، تکه تکه (گسسته)باقی می ماند و در بسیاری از حوزه ها بسیار محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A mental health orientation places greater emphasis on the former to the detriment of the latter.
[ترجمه گوگل]یک جهت گیری سلامت روان بر اولی به ضرر دومی تأکید بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]جهت گیری سلامت روانی تاکید بیشتری بر ضرر پیشین به ضرر دومی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rather these are mental health problems which predate the onset of later life.
[ترجمه گوگل]بلکه اینها مشکلات سلامت روانی هستند که قبل از شروع زندگی بعدی هستند
[ترجمه ترگمان]در عوض اینها مشکلات سلامتی ذهنی هستند که منجر به شروع زندگی بعدی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A professional mental health worker should have access to information concerning local support and self-help groups.
[ترجمه گوگل]یک کارمند حرفه ای بهداشت روان باید به اطلاعات مربوط به گروه های حمایت محلی و خودیاری دسترسی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک کارگر متخصص سلامت روانی باید به اطلاعات مربوط به حمایت محلی و گروه های خود کمک دسترسی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Stress has an effect on both your physical and mental health.
[ترجمه گوگل]استرس هم بر سلامت جسمی و هم بر سلامت روحی شما تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]استرس تاثیری بر سلامت جسمانی و ذهنی شما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] بهداشت روانی

انگلیسی به انگلیسی

• well-being of the mind (as opposed to physical health)

پیشنهاد کاربران

بهداشت روانی یا سلامت روان به معنی وجود به زیستی روانشناختی یا عدم وجود بیماری روانی است. وضعیت سلامت روان به کسی گفته می شود که عملکردش در سطح قابل قبولی از تنظیم عاطفی و رفتاری باشد. از دیدگاه روان شناسی مثبت گرا یا کل نگر، سلامت روان شامل توانایی فرد در لذت بردن از زندگی و ایجاد تعادل بین فعالیتهای زندگی و تلاش برای دستیابی به تاب آوری روانشناختی است. طبق نظر سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) ، سلامت روان شامل به زیستی ذهنی، خود کارآمدی ادراک شده، خودمختاری، توانمندی، وابستگی بین نسلی و خود شکوفایی توانایی های فکری و عاطفی فرد و همچنین موارد دیگر است. WHO به علاوه اظهار می دارد که به زیستی فرد در تحقق بخشیدن به توانایی های خود، مقابله با فشارهای عادی زندگی، کار مولد و ایفای نقش در اجتماع است. تفاوت های فرهنگی، ارزیابی های ذهنی و نظریه های تخصصی مختلف، همه بر چگونگی تعریف سلامت روان تأثیر می گذارد.
...
[مشاهده متن کامل]

Laughing is good for your mental health.
mental health disorders
Stress in the workplace takes its toll on worker productivity, morale, and mental health.

mental health
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/mental-health• https://en.wikipedia.org/wiki/Mental_health
سلامت معنوی، روان
سلامت روحی
سلامت روان
Improving mental health
بهبود سلامت روان
سلامت فکری، سلامت روح وروان.
mental health ( علوم سلامت )
واژه مصوب: سلامت روانی
تعریف: توانایی واکنش انعطاف پذیر و هدفمند به انواع تجارب زندگی
سلامتی روح و روان

سلامت روانی
It is not healthy in terms of mental health
از نظر سلامت روانی سالم نیست
سلامت روانی

بپرس