marriage of convenience

/ˈmerɪdʒəvkənˈviːnjəns//ˈmærɪdʒəvkənˈviːnɪəns/

زناشویی مصلحتی، ازدواج مصلحتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a marriage for financial, social, or political benefits rather than personal feelings.

جمله های نمونه

1. He told me he was in a marriage of convenience.
[ترجمه گوگل]او به من گفت که در یک ازدواج راحت است
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که در یک ازدواج راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a marriage of convenience.
[ترجمه A] این ازدواجی مصلحتی بود
|
[ترجمه گوگل]این یک ازدواج راحت بود
[ترجمه ترگمان]این ازدواج راحتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A marriage of convenience brings danger, suspense, and love to Marianne.
[ترجمه گوگل]یک ازدواج راحت برای ماریان خطر، تعلیق و عشق به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]ازدواج راحت، نگرانی، نگرانی و عشق به ماریا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This was a highly effective marriage of convenience, helping to balance the demand for electricity.
[ترجمه گوگل]این یک ازدواج راحت و بسیار مؤثر بود که به تعادل تقاضا برای برق کمک کرد
[ترجمه ترگمان]این یک ازدواج بسیار موثر برای راحتی بود و به متعادل کردن تقاضا برای برق کمک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After all, it was a marriage of convenience for her.
[ترجمه گوگل]به هر حال، این یک ازدواج راحت برای او بود
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این ازدواج برایش نوعی ازدواج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gerard Depardieu plays a French immigrant in a marriage of convenience with Andie McDowell.
[ترجمه گوگل]ژرار دوپاردیو نقش یک مهاجر فرانسوی را در یک ازدواج راحت با اندی مک داول بازی می کند
[ترجمه ترگمان]جرارد دیپاردیو به عنوان یک مهاجر فرانسوی در مراسم ازدواج با Andie McDowell بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No doubt it is a marriage of convenience: Alcoa rides Chinalco's state-backed financial influence, while Alcoa helps lend political cover for the Chinese effort.
[ترجمه گوگل]بدون شک این یک ازدواج راحت است: Alcoa از نفوذ مالی دولت Chinalco استفاده می کند، در حالی که Alcoa به ارائه پوشش سیاسی برای تلاش چین کمک می کند
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که این یک ازدواج برای راحتی است: Alcoa سواری بر روی دولت نفوذ می کند، در حالی که Alcoa به قرض گرفتن پوشش سیاسی برای تلاش چین کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At first glance, a marriage of convenience seems to be a good compromise between finding personal freedom and satisfying the parents.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول، به نظر می رسد یک ازدواج راحت، سازش خوبی بین یافتن آزادی شخصی و جلب رضایت والدین است
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول، به نظر می رسد که ازدواج برای راحتی، سازش خوبی بین پیدا کردن آزادی فردی و راضی کردن والدین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "I am doing a marriage of convenience for my parents," says Zoe, who is gay.
[ترجمه گوگل]زویی که همجنس گرا است می گوید: «من برای والدینم ازدواج راحت انجام می دهم
[ترجمه ترگمان](زو)که همجنس گرا است می گوید: \" من برای پدر و مادرم یک ازدواج مناسب انجام می دهم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a marriage of convenience, ie They married for material advantage, not for love.
[ترجمه گوگل]این ازدواج مصلحتی بود، یعنی برای منافع مادی ازدواج کردند نه برای عشق
[ترجمه ترگمان]این یک ازدواج برای راحتی بود، یعنی آن ها با مزیت مادی ازدواج می کردند، نه برای عشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some cynics spoke of a marriage of convenience, others asked how she could possibly stay.
[ترجمه گوگل]برخی بدبین ها از ازدواج راحت صحبت کردند، برخی دیگر از او پرسیدند که چگونه می تواند بماند
[ترجمه ترگمان]برخی از افراد بدبین از ازدواج برای راحتی صحبت کردند و برخی دیگر از او پرسیدند که چطور می تواند بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Union with Tripoli was, she says, a marriage of convenience, a way to win independence from the Italians after the British took control during World War II.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که اتحاد با طرابلس یک ازدواج راحت بود، راهی برای کسب استقلال از ایتالیایی‌ها پس از به دست گرفتن کنترل بریتانیا در طول جنگ جهانی دوم
[ترجمه ترگمان]او می گوید، اتحاد با طرابلس، ازدواج برای راحتی است، راهی برای بدست آوردن استقلال از ایتالیایی ها پس از اینکه انگلیسی ها در طول جنگ جهانی دوم کنترل را به دست گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What started as a marriage of convenience has now turned into a symbiotic relationship.
[ترجمه گوگل]آنچه به عنوان یک ازدواج راحت شروع شد، اکنون به یک رابطه همزیستی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان ازدواج برای راحتی آغاز شد حالا تبدیل به یک رابطه هم زیستی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was marriage of convenience.
[ترجمه گوگل]ازدواج مصلحتی بود
[ترجمه ترگمان]این ازدواج راحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• marriage entered into for practical reasons (and not for love)
if one person marries another only in order to have the right to live in the other person's country, you can refer to this as a marriage of convenience.
when two organizations or political parties which usually oppose each other join together in order to achieve an advantage, such as a parliamentary majority, you can also refer to this as a marriage of convenience.

پیشنهاد کاربران

ازدواج مصلحتی ( ازدواجی که به دلایلی غیر از تعهد و عشق منعقد میشه ) .
1 -
a marriage contracted for social, political, or economic advantage rather than for mutual affection
ازدواج مصلحتی ازدواجی است که بر مبنای عشق و علاقه و برای تشکیل زندگی مشترک نباشد. ازدواج مصلحتی گاه به دلایل سیاسی یا استراتژیک صورت می پذیرد. اگر ازدواج برای فرار از قانون یا گرفتن ویزا انجام شود به آن ازدواج صوری می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

Marriages of convenience carry the risk of prosecution and even deportation.
In order to remain in the country, she was forced to enter into a marriage of convenience.
Theirs was a marriage of convenience rather than a love match.
2 -
As a figurative expression, “marriage of convenience” refers to a partnership or alliance between groups or individuals that is formed for mutual benefit, often for social, political, or economic reasons, rather than for love or affection.
به عنوان یک عبارت مجازی، ''marriage of convenience'' به مشارکت یا اتحاد بین گروه ها یا افراد اطلاق می شود که برای منافع متقابل، اغلب به دلایل اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی و نه برای عشق یا محبت شکل می گیرد.
The two companies formed a marriage of convenience to take advantage of each other’s strengths and resources.
Hamas has long had a “marriage of convenience” with Iran, albeit with multiple disputes. Tehran has supplied funding, weapons and expertise.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/marriage-of-convenience• https://www.britannica.com/dictionary/marriage-of-convenience

بپرس