malleable

/ˈmæliəbl̩//ˈmælɪəbl̩/

معنی: متورق، نرم و قابل انعطاف، چکش خور
معانی دیگر: دیس پذیر، خم پذیر، قابل انعطاف، سازش پذیر، (مجازی) سازگار، (فلزات) چکش خوار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: malleability (n.), malleableness (n.)
(1) تعریف: capable of being shaped, as by hammering or rolling.
مترادف: ductile, pliable, tensile, tractable, tractile
متضاد: refractory
مشابه: elastic, extensible, flexible, plastic, soft, supple

- Copper is a malleable metal.
[ترجمه گوگل] مس یک فلز چکش خوار است
[ترجمه ترگمان] مس یک فلز نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: capable of being altered or influenced; tractable.
مترادف: docile, flexible, impressionable, pliable, pliant, suggestible, susceptible, tractable
متضاد: intractable, obdurate, refractory, rigid
مشابه: adaptable, amenable, ductile, receptive, resilient

- The new ruler was more malleable than his predecessor.
[ترجمه گوگل] حاکم جدید از سلف خود انعطاف پذیرتر بود
[ترجمه ترگمان] خط کش جدید انعطاف پذیرتر از خط کش او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the malleable character of youth
سرشت شکل پذیر جوانی

2. She was young enough to be malleable.
[ترجمه گوگل]او آنقدر جوان بود که قابل انعطاف باشد
[ترجمه ترگمان]اون به اندازه کافی جوون بود که انعطاف پذیر باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lead and tin are malleable metals.
[ترجمه Trilight] سرب و روی فلزات چکش خوار هستند
|
[ترجمه گوگل]سرب و قلع فلزات چکش خوار هستند
[ترجمه ترگمان]سرب و قلع فلزات malleable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had an actor's typically malleable features.
[ترجمه گوگل]او ویژگی های معمولی شکل پذیر یک بازیگر را داشت
[ترجمه ترگمان]او به طور معمول دارای ویژگی های قابل انعطافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You need a malleable pillow that will mould to the curves of your neck.
[ترجمه گوگل]شما به یک بالش چکش خوار نیاز دارید که تا انحنای گردن شما قالب بگیرد
[ترجمه ترگمان]شما به یک بالش نرم نیاز دارید که به شکل خم شدن گردن شما شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The young are more malleable than the old.
[ترجمه Trilight] جوانان انعطاف پذیر تر از سالمندان هستند
|
[ترجمه گوگل]جوان‌ها انعطاف‌پذیرتر از پیرها هستند
[ترجمه ترگمان]جوان ها more از سابق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Apparently, this made the conker more malleable, allowing it to absorb the impact of my prize pickled nut.
[ترجمه گوگل]ظاهراً این باعث می‌شود که کانکر شکل‌پذیرتر شود و به آن اجازه می‌دهد تأثیر ترشی آجیل جایزه من را جذب کند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا، این باعث انعطاف بیشتر می شد و به آن اجازه می داد تا تاثیر آجیل prize را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many metals are malleable and ductile.
[ترجمه Trilight] بسیاری از فلزات انعطاف پذیر و چکش خوار هستند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از فلزات چکش خوار و انعطاف پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]فلزات بسیار انعطاف پذیر و داکتیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A malleable metal can be beaten into a sheet whereas a ductile metal can be drawn out into a wire.
[ترجمه Trilight] یک فلز چکش خوار می تواند به شکل یک ورقه کوبیده شود، در حالی که یک فلز انعطاف پذیر می تواند به داخل یک سیم کشیده شود.
|
[ترجمه گوگل]یک فلز چکش خوار را می توان به یک ورق زد، در حالی که یک فلز انعطاف پذیر را می توان به یک سیم کشید
[ترجمه ترگمان]یک فلز چکش خوار می تواند در یک ورقه مورد ضرب و شتم قرار گیرد در حالی که یک فلز چکش خوار می تواند به داخل یک سیم کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nature is not inflexible but malleable.
[ترجمه Trilight] طبیعت تغییر ناپذیر نیست، بلکه سازش پذیر است .
|
[ترجمه گوگل]طبیعت انعطاف ناپذیر نیست بلکه انعطاف پذیر است
[ترجمه ترگمان]طبیعت سخت و انعطاف پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By turning clothing into white porcelain malleable forms are fossilised into permanent, yet fragile, objects.
[ترجمه گوگل]با تبدیل لباس به چینی سفید اشکال چکش خوار فسیل شده و به اشیاء دائمی و در عین حال شکننده تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]تبدیل لباس به فرم های نرم چینی به طور ثابت به اشیا دائمی و در عین حال شکننده و شکننده تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The annealing process of malleable cast iron was improved by controlling the melting process.
[ترجمه گوگل]فرآیند بازپخت چدن چکش خوار با کنترل فرآیند ذوب بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]فرآیند تابکاری آهن مذاب malleable با کنترل فرآیند ذوب بهبود پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But truth a delicate and malleable thing : Is Luke Skywalker a freedom fighter or a terrorist?
[ترجمه گوگل]اما حقیقت یک چیز ظریف و قابل انعطاف است: آیا لوک اسکای واکر یک مبارز آزادی است یا یک تروریست؟
[ترجمه ترگمان]اما حقیقت یه چیز لطیف و انعطاف پذیر بود: لوک اسکای واکر a یا تروریست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ego, as a complex, is extremely malleable and invadable.
[ترجمه گوگل]نفس، به عنوان یک مجموعه، بسیار انعطاف پذیر و قابل تهاجم است
[ترجمه ترگمان]ضمیر، به عنوان یک پیچیده، بسیار چکش خوار و invadable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متورق (صفت)
soft, laminated, yielding, malleable

نرم و قابل انعطاف (صفت)
malleable

چکش خور (صفت)
sequacious, malleable

تخصصی

[شیمی] (فلزات ) چکش خوار، چکش خور
[پلیمر] چکش خوار

انگلیسی به انگلیسی

• flexible, able to be molded or shaped by hammering or pressure; adaptable
someone who is malleable is easily influenced or controlled by other people; a formal word.
a substance that is malleable can easily be changed into a new shape; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. چکش خوار ۲. تربیت پذیر. انعطاف پذیر
مثال:
Copper is a malleable metal.
مس یک فلز چکش خوار {و انعطاف پذیر } است.
1 -
A malleable substance is easily changed into a new shape
یک ماده چکش خوار که به راحتی به شکل جدید تغییر می یابد.
Lead and tin are malleable metals.
2 -
easily influenced, trained, or controlled
...
[مشاهده متن کامل]

به راحتی تحت تأثیر، آموزش یا کنترل قرار گرفتن
رام، منعطف، شکل پذیر
He had an actor's typically malleable features.
Europe saw its colonies as a source of raw material and a malleable workforce.
Mother wanted me to be a malleable girl who would take her advice.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/malleable
سر به راه - رام - مثل موم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : malleability
✅️ صفت ( adjective ) : malleable
✅️ قید ( adverb ) : _
انعطاف پذیر
Flexible
Adjective :
منعطف
انعطاف پذیر
قابل تغییر
انعطاف پذیر
منعطف
شکل پذیر
شکل پذیر

بپرس