انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
حتماً
🔸 معادل فارسی:
از کاه کوه ساختن / بزرگ نمایی کردن / بی خودی شلوغش کردن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – انتقادی ) :
بزرگ نمایی کردن یک مشکل کوچک یا بی اهمیت به گونه ای که انگار بحرانی جدی یا فاجعه ست
... [مشاهده متن کامل]
مثال: Stop making a mountain out of a molehill—it’s just a minor delay.
الکی از کاه کوه نساز—فقط یه تأخیر کوچیکه.
2. ( روایی – استعاری ) :
توصیف حالتی که فرد یا روایت، یک اتفاق ساده رو به صورت اغراق آمیز یا دراماتیک بازنمایی می کنه
مثال: The character makes a mountain out of every molehill in her life.
اون شخصیت از هر چیز کوچیکی یه بحران درست می کنه.
3. ( طنزآمیز – اجتماعی ) :
گاهی برای شوخی یا نقد رفتارهای بیش ازحد حساس، واکنش های افراطی، یا درگیری های بی دلیل به کار می ره
مثال: He made a mountain out of a molehill just because the coffee was cold.
فقط چون قهوه سرد بود، بی خودی شلوغش کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
exaggerate – overreact – blow out of proportion – dramatize – inflate – fuss over nothing
🔸 معادل فارسی:
از کاه کوه ساختن / بزرگ نمایی کردن / بی خودی شلوغش کردن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – انتقادی ) :
بزرگ نمایی کردن یک مشکل کوچک یا بی اهمیت به گونه ای که انگار بحرانی جدی یا فاجعه ست
... [مشاهده متن کامل]
مثال: Stop making a mountain out of a molehill—it’s just a minor delay.
الکی از کاه کوه نساز—فقط یه تأخیر کوچیکه.
2. ( روایی – استعاری ) :
توصیف حالتی که فرد یا روایت، یک اتفاق ساده رو به صورت اغراق آمیز یا دراماتیک بازنمایی می کنه
مثال: The character makes a mountain out of every molehill in her life.
اون شخصیت از هر چیز کوچیکی یه بحران درست می کنه.
3. ( طنزآمیز – اجتماعی ) :
گاهی برای شوخی یا نقد رفتارهای بیش ازحد حساس، واکنش های افراطی، یا درگیری های بی دلیل به کار می ره
مثال: He made a mountain out of a molehill just because the coffee was cold.
فقط چون قهوه سرد بود، بی خودی شلوغش کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
یعنی یه چیز کوچیک رو الکی گنده کردن یا همون از کاه کوه ساختن
الکی گنده اش نکن ( موضوعی رو )
از کاه کوه ساختن. . . یه اصطلاح معادل این storm in a tea cup
اغراق کردن در موضوعی
معنی لغویش میشه از یه تپه کوچک کوه ساختن
اصطلاحی که برای مهم نشان دادن امور بی اهمیت استفاده میشه
اصطلاحی که برای مهم نشان دادن امور بی اهمیت استفاده میشه
از کاه، کوه ساختن
چیز بی اهمیتی را الکی بزرگ جلوه دادن
بزرگ کردن چیزهای بی اهمیت
چیز بی اهمیتی را الکی بزرگ جلوه دادن
بزرگ کردن چیزهای بی اهمیت
با اهمیت نشان دادن مسائل بی اهمیت