make a change

/meɪk ə ʧeɪnʤ//meɪk ə ʧeɪnʤ/

تغییر یا تنوع ایجاد کردن

جمله های نمونه

1. Town are forced to make a change.
[ترجمه گوگل]شهر مجبور به تغییر هستند
[ترجمه ترگمان]شهرها مجبور به تغییر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When you want to make a change in your life, you can only start by stepping up.
[ترجمه گوگل]زمانی که می خواهید تغییری در زندگی خود ایجاد کنید، فقط می توانید با بالا رفتن از قدرت شروع کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید در زندگی خود تغییری ایجاد کنید، فقط با قدم زدن می توانید شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hudson recognized that she had to make a change in her lifestyle.
[ترجمه گوگل]هادسون متوجه شد که باید در سبک زندگی خود تغییری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]هادسن فهمید که باید در سبک زندگی او تغییری ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let's make a change today. How about eating out?
[ترجمه گوگل]بیایید امروز یک تغییر ایجاد کنیم بیرون غذا خوردن چطور؟
[ترجمه ترگمان]بیا امروز تغییر کنیم نظرت در مورد خوردن چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you make a change to section you can easily note that a revision was made to section 3 on a particular date and explain what the change included.
[ترجمه گوگل]اگر تغییری در بخش ایجاد کنید، می توانید به راحتی توجه داشته باشید که در یک تاریخ خاص در بخش 3 تجدید نظر شده است و توضیح دهید که این تغییر شامل چه مواردی است
[ترجمه ترگمان]اگر تغییری در بخش ایجاد کنید، می توانید به راحتی به این نکته توجه کنید که بازبینی در بخش ۳ در یک تاریخ خاص انجام شده است و توضیح دهید که این تغییر شامل چه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you must make a change that would be incompatible with a released version, for whatever reason, then there is a back door of temporarily disabling this constraint.
[ترجمه گوگل]اگر به هر دلیلی باید تغییری ایجاد کنید که با نسخه منتشر شده ناسازگار باشد، در پشتی وجود دارد که به طور موقت این محدودیت را غیرفعال کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما باید تغییری ایجاد کنید که با نسخه آزاد سازگار نباشد، به هر دلیلی، یک در پشتی برای از بین بردن موقت این محدودیت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be it possible to make a change in our order?
[ترجمه گوگل]آیا امکان ایجاد تغییر در سفارش ما وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است در نظم ما تغییری ایجاد کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If we make a change to our WebRowSet locally (e. g., insert, update, or delete rows), our resulting XML file representation will contain information about modifications.
[ترجمه گوگل]اگر به صورت محلی در WebRowSet خود تغییری ایجاد کنیم (مثلاً ردیف‌ها را درج، به‌روزرسانی یا حذف کنیم)، نمایش فایل XML حاصل حاوی اطلاعاتی در مورد تغییرات خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر ما تغییرات را به صورت محلی (به صورت محلی)تغییر دهیم گرم, درج، به روز رسانی، یا حذف سطر)، نمایش فایل XML ما حاوی اطلاعاتی در مورد اصلاحات خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When one partner was finally willing to make a change for the better, the other would become suddenly indifferent and unappreciative.
[ترجمه گوگل]وقتی یکی از طرفین در نهایت مایل بود که تغییری برای بهتر شدن ایجاد کند، دیگری ناگهان بی تفاوت و قدردان می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک شریک در نهایت مایل به ایجاد تغییر برای بهتر شدن بود، دیگری به طور ناگهانی بی اعتنا و بی تفاوت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sooner rockets understand that and make a change accordingthat, then they might move forward.
[ترجمه گوگل]هر چه موشک‌ها زودتر این را بفهمند و بر اساس آن تغییری ایجاد کنند، ممکن است به جلو حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]هر چه زودتر این موشک ها درک شوند و تغییر ایجاد کنند، ممکن است به سمت جلو حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whenever you make a change, ask yourself if that change fits your app's personality.
[ترجمه گوگل]هر زمان که تغییری ایجاد کردید، از خود بپرسید که آیا این تغییر با شخصیت برنامه شما مطابقت دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]هر زمان که تغییر می کنید، از خودتان بپرسید آیا این تغییر متناسب با شخصیت برنامه شما است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll take a risk Take a chance, Make a change, And break away.
[ترجمه گوگل]من ریسک می‌کنم، فرصتی را انتخاب می‌کنم، تغییری ایجاد می‌کنم و جدا می‌شوم
[ترجمه ترگمان]ریسک کنید، یک تغییر ایجاد کنید، یک تغییر ایجاد کنید، و فرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fragility - When you make a change, unexpected parts of the system break.
[ترجمه گوگل]شکنندگی - وقتی تغییری ایجاد می کنید، قسمت های غیر منتظره سیستم شکسته می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که تغییر ایجاد می کنید، بخش های غیر منتظره سیستم وقفه ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. China's current monetary policy should make a change, want to avoid historic error.
[ترجمه گوگل]سیاست پولی فعلی چین باید تغییر کند، می‌خواهد از اشتباه تاریخی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]سیاست پولی فعلی چین باید تغییری ایجاد کند، و می خواهد از خطای تاریخی اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One DC in a domain might make a change at 11:30 a. m. that it assigns a USN of 105 and a second DC in the same domain might make a change at precisely the same moment that it assigns a USN of 508
[ترجمه گوگل]یک DC در یک دامنه ممکن است در ساعت 11:30 صبح تغییر کند متر اینکه یک USN 105 و یک DC دوم را در همان دامنه اختصاص می دهد، ممکن است دقیقاً در همان لحظه ای که USN 508 را اختصاص می دهد تغییر ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]یک جریان مستقیم در یک حوزه ممکن است در ساعت ۱۱: ۳۰ تغییر کند متر که یک USN از ۱۰۵ و دومین جریان مستقیم در یک حوزه ممکن است دقیقا همان لحظه ای که یک USN از ۵۰۸ را تعیین می کند، تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

حال و هوایی عوض کردن ( با مسافرت و غیره )
Used to say that an activity is enjoyable because it is different from what you usually do.
تغییر به منظور لذت بردن از فعالیتی.
متفاوت شدن
تغییر ایجاد کردن
دگرگون سازی
ایجاد تحول و دگرگونی
تغییر ایجاد کردن

بپرس