macabre

/məˈkɑːbrə//məˈkɑːbrə/

معنی: ترسناک، خوفناک، وابسته برقص مرگ
معانی دیگر: هولناک، مهیب، مرگبار (macaber هم می نویسند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, depicting, or evoking death or the horrors of death; gruesome; ghastly.
مترادف: frightful, ghastly, grim, grisly, gruesome, horrid, horrific, morbid, terrible
مشابه: dread, eerie, scary

- The bloody battlefield was a macabre sight.
[ترجمه گوگل] میدان نبرد خونین منظره ای وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان] صحنه نبرد خونین، منظره وحشتناکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Macabre scenes in the graveyard terrified the film's audiences.
[ترجمه گوگل] صحنه های ترسناک در قبرستان تماشاگران فیلم را به وحشت انداخت
[ترجمه ترگمان] صحنه های Macabre در قبرستان تماشاچیان فیلم را وحشت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- American writer Edgar Allan Poe is best known for his macabre tales.
[ترجمه گوگل] ادگار آلن پو نویسنده آمریکایی بیشتر به خاطر داستان های ترسناکش شناخته می شود
[ترجمه ترگمان] ادگار آلن پو، نویسنده آمریکایی، به خاطر داستان های ترسناک او شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. theater of the macabre
تئاتر (با نمایش) ترسناک

2. Even the police were horrified at the macabre nature of the killings.
[ترجمه پیمان] حتی پلیس از هولناکی قتلها وحشت کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]حتی پلیس نیز از ماهیت وحشتناک این قتل ها وحشت کرده بود
[ترجمه ترگمان]حتی پلیس از ماهیت خوفناک این کشتارها بیمناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has a rather macabre sense of humour.
[ترجمه گوگل]او حس شوخ طبعی نسبتاً ترسناکی دارد
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی وحشتناکی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Police have made a macabre discovery.
[ترجمه گوگل]پلیس به کشفی وحشتناک دست یافته است
[ترجمه ترگمان]پلیس یک کشف مرگبار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He takes a macabre interest in graveyards.
[ترجمه گوگل]او به قبرستان ها علاقه هولناکی دارد
[ترجمه ترگمان] اون به قبرستان میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Along the west wall, macabre curios and warped ornaments throng the shelves.
[ترجمه گوگل]در امتداد دیوار غربی، کنجکاوهای ترسناک و زیورآلات تاب‌دار قفسه‌ها را پر کرده است
[ترجمه ترگمان]در امتداد دیوار غربی، انواع عتیقه و زینت آلات درهم پیچیده در قفسه ها به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although the spectacle had macabre entertainment value, a fundamental question got buried in the slime: Did Carey finagle the books?
[ترجمه گوگل]اگرچه این نمایش ارزش سرگرمی وحشتناکی داشت، اما یک سوال اساسی در لجن پنهان شد: آیا کری کتاب‌ها را به پایان رساند؟
[ترجمه ترگمان]اگر چه این نمایش ارزش سرگرمی را داشت، یک سوال اساسی که در گل و لای به خاک سپرده شده بود: آیا کری این کتاب ها را به کار انداخته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a macabre impersonation of a white racist's worst nightmare or crowd-baiting at its most mindless.
[ترجمه گوگل]این تقلید وحشتناکی از بدترین کابوس یک نژادپرست سفیدپوست یا طعمه‌گذاری جمعیت در بی‌اهمیت‌ترین حالت آن است
[ترجمه ترگمان]این تبدیل به بدترین کابوس نژاد پرست یا جمعیتی است که در آن به عنوان طعمه برای خود تبلیغ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just as macabre was the 8 for 28 collapse at Leeds.
[ترجمه گوگل]همان‌طور که 8 برای 28 در لیدز شکست خورد
[ترجمه ترگمان]به عنوان ترسناک، ۸ تا ۲۸ فروپاشی در (لیدز)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once the macabre masque was over, Ranulf stepped back.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماسک وحشتناک تمام شد، رانولف عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی که masque به پایان رسید، ران پا به عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carnivorous plants apparently hold a macabre fascination for gardeners and they're becoming increasingly popular.
[ترجمه گوگل]گیاهان گوشتخوار ظاهراً برای باغبانان جذابیت وحشتناکی دارند و به طور فزاینده ای محبوب می شوند
[ترجمه ترگمان]گیاهان گوشتخوار ظاهرا یک شیفتگی مخوف را برای باغبانان حفظ می کنند و آن ها به طور فزاینده ای محبوب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gerald Bellamy recalls a rather macabre incident following this raid.
[ترجمه گوگل]جرالد بلامی یک حادثه نسبتاً وحشتناک را پس از این حمله به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]جرالد بلامی در پی این حمله، یک حادثه نسبتا شوم را به خاطر می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And though this may sound macabre, I did enjoy last night once it got going.
[ترجمه گوگل]و اگرچه این ممکن است خشن به نظر برسد، من از دیشب پس از شروع آن لذت بردم
[ترجمه ترگمان]و با این که ممکن است وحشتناک به نظر برسد، من دیشب از آن لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It adds a macabre touch to the bones from the hospital.
[ترجمه گوگل]این یک لمس وحشتناک به استخوان های بیمارستان می افزاید
[ترجمه ترگمان]این یک حس ترسناک به استخوان ها از بیمارستان می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترسناک (صفت)
hideous, ugly, scarey, scary, appalling, terrible, dreadful, ghastly, formidable, fearsome, grim, tremendous, forbidding, dire, horrid, direful, lurid, macabre, direst, terrific, hair-raising, redoubtable, nightmarish, trepid

خوفناک (صفت)
terrible, dreadful, frightful, dangerous, macabre

وابسته برقص مرگ (صفت)
macabre

انگلیسی به انگلیسی

• terrifying, dark, gruesome, grim, horrible
a macabre event or story is very strange and horrible.

پیشنهاد کاربران

دهشتناک، وحشتناک، خوفناک ، هراس انگیز
shockingly repellent; inspiring horror
Describe things that involve the horror of death or violence
The performance takes a macabre turn when audience members begin to disappear.
وابسته به رقص مرگ ترسناک
وابسته به رقص مرگ

بپرس