macrobiotic

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to macrobiotics or the dietary practice or foods characteristic of it.

(2) تعریف: long-lived or promoting long life.

جمله های نمونه

1. A macrobiotic diet consists mainly of whole grains and certain kinds of vegetables.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی ماکروبیوتیک عمدتاً از غلات کامل و انواع خاصی از سبزیجات تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی macrobiotic شامل کل غلات و انواع خاصی از سبزیجات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Or is the macrobiotic principle the ideal?
[ترجمه گوگل]یا اصل ماکروبیوتیک ایده آل است؟
[ترجمه ترگمان]یا اصل macrobiotic ایده آل است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Never separated from his plastic bag with his macrobiotic food.
[ترجمه گوگل]هرگز با غذای ماکروبیوتیک خود از کیسه پلاستیکی خود جدا نشد
[ترجمه ترگمان]هرگز از کیسه پلاستیکی او با غذای macrobiotic جدا نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And within a week of switching to a macrobiotic diet the pains had eased.
[ترجمه گوگل]و در عرض یک هفته پس از تغییر رژیم غذایی ماکروبیوتیک، دردها کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]و در عرض یک هفته از راه رفتن به رژیم macrobiotic، درد تسکین یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A nutritionist suggested a macrobiotic diet, but after trying it Charles felt that it was not right for him.
[ترجمه گوگل]یک متخصص تغذیه یک رژیم غذایی ماکروبیوتیک را پیشنهاد کرد، اما پس از امتحان کردن آن، چارلز احساس کرد که برای او مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]یک متخصص تغذیه رژیم غذایی macrobiotic را پیشنهاد داد، اما بعد از امتحان کردن آن، چارلز احساس کرد که این رژیم برای او مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Drinking water or any other beverage in a macrobiotic diet is recommended only when one gets thirsty.
[ترجمه گوگل]نوشیدن آب یا هر نوشیدنی دیگری در رژیم غذایی ماکروبیوتیک تنها زمانی توصیه می شود که فرد تشنه شود
[ترجمه ترگمان]نوشیدن آب و یا هر نوشیدنی دیگر در رژیم غذایی macrobiotic تنها زمانی توصیه می شود که فرد تشنه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even so, I managed to integrate some new macrobiotic foods and raw foods into my diet after these trials.
[ترجمه گوگل]با این وجود، پس از این آزمایشات، موفق شدم برخی از غذاهای ماکروبیوتیک جدید و غذاهای خام را در رژیم غذایی خود ادغام کنم
[ترجمه ترگمان]حتی پس از این آزمایش ها، من توانستم برخی غذاهای جدید و غذاهای خام را در رژیم غذایی خود ادغام کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You must remember that a macrobiotic diet is not just a diet – it is a way of life.
[ترجمه گوگل]باید به یاد داشته باشید که رژیم غذایی ماکروبیوتیک فقط یک رژیم غذایی نیست، بلکه یک روش زندگی است
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشید که رژیم غذایی macrobiotic تنها یک رژیم غذایی نیست بلکه روش زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A macrobiotic diet consists of organically grown grains and vegetables.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی ماکروبیوتیک شامل غلات و سبزیجات ارگانیک است
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی macrobiotic شامل غلات و سبزیجات ارگانیک به صورت ارگانیک کشت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Craig and I decided that whatever this macrobiotic thing was, we wanted to be part of it.
[ترجمه گوگل]من و کریگ تصمیم گرفتیم که هر چیزی که ماکروبیوتیک است، می‌خواهیم بخشی از آن باشیم
[ترجمه ترگمان]من و \"کریگ\" تصمیم گرفتیم که هر چیزی که بوده باشه ما می خواستیم یه بخشی ازش باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A macrobiotic diet consists mainly of whole grain and certain kinds of vegetables.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی ماکروبیوتیک عمدتاً از غلات کامل و انواع خاصی از سبزیجات تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی macrobiotic عمدتا شامل کل غلات و انواع خاصی از سبزیجات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nori and spirulina failed to correct deficiency in macrobiotic children and did not maintain adequate blood B12 levels in a Finnish raw food community.
[ترجمه گوگل]نوری و اسپیرولینا نتوانستند کمبود را در کودکان ماکروبیوتیک اصلاح کنند و سطح B12 خون کافی را در یک جامعه غذای خام فنلاند حفظ نکردند
[ترجمه ترگمان]Nori و spirulina در کاهش فقر در کودکان ناکام ماندند و میزان ویتامین ب ۱۲ را در یک جامعه غذای خام فنلاند حفظ نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I did 30-day trials both with the macrobiotic diet and with the raw foods diet.
[ترجمه گوگل]من آزمایشات 30 روزه را هم با رژیم غذایی ماکروبیوتیک و هم با رژیم غذایی خام انجام دادم
[ترجمه ترگمان]من هر دوی این آزمایش ها را با رژیم غذایی macrobiotic و رژیم غذایی خام انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Talk : What is Macrobiotic Diet?
[ترجمه گوگل]بحث: رژیم غذایی ماکروبیوتیک چیست؟
[ترجمه ترگمان]صحبت کنید: رژیم غذایی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to macrobiotics; long-lived
macrobiotic food consists of unrefined grains and vegetables grown without chemical additives; a technical term.

پیشنهاد کاربران

درشت زایاگانی ( صفت ) : مربوط به غذایی است که به طور طبیعی و بدون افزودنی های مصنوعی یا نگهدارنده تولید شده است.
یک نوع رژیم غذایی
Macrobiotic Diet
Popularized by the Japanese, the Macrobiotic diet isn’t just about eating certain foods, it’s also about achieving balance in your life through food choices.

...
[مشاهده متن کامل]

این رژیم غذایی نه تنها درباره نوع تغذیه و رژیم غذایی تغییری مثبت ایجاد می کند بلکه، بیشتر درباره نوع سبک زندگی تغییراتی می کند. این رژیم غذایی به شما توصیه می کند که غلات سبوس دار، مراقبه و پیاده روی را در شیوه زندگی خود قرار دهید.

بپرس