lysosome


(زیست شناسی) کافینه تن، لیزوزوم

جمله های نمونه

1. Complete disruption of lysosomes also occurs, but to a lesser extent resulting in less marked release of enzyme into the supernatant.
[ترجمه گوگل]اختلال کامل لیزوزوم ها نیز رخ می دهد، اما به میزان کمتری منجر به آزاد شدن کمتر آنزیم در مایع رویی می شود
[ترجمه ترگمان]اختلال کامل of نیز رخ می دهد، اما به میزان کم تر منجر به انتشار کم تر آنزیم در مواد رویی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lysosomes contain enzymes which digest and modify material brought into the cell by endocytosis.
[ترجمه گوگل]لیزوزوم ها حاوی آنزیم هایی هستند که موادی را که توسط اندوسیتوز وارد سلول می شود هضم و اصلاح می کنند
[ترجمه ترگمان]lysosomes حاوی آنزیم هایی هستند که هضم و اصلاح مواد به همراه endocytosis را هضم و اصلاح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lysosomes incubated in the presence of buffer alone were used as controls.
[ترجمه گوگل]لیزوزوم های انکوبه شده در حضور بافر به تنهایی به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]lysosomes در حضور بافر تنها به عنوان کنترل مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lysosomes incubated with the homogenising medium alone were used as controls.
[ترجمه گوگل]لیزوزوم های انکوبه شده با محیط همگن به تنهایی به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]lysosomes با محیط کشت homogenising به تنهایی به عنوان کنترل مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lysosome and cellular plasmid are activated to restrain activity of heavy metals.
[ترجمه گوگل]لیزوزوم و پلاسمید سلولی برای مهار فعالیت فلزات سنگین فعال می شوند
[ترجمه ترگمان]lysosome و پلاسمید cellular برای مهار فعالیت فلزات سنگین فعال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This results in an increase of glycogen in all organs and abnormally large lysosomes.
[ترجمه گوگل]این منجر به افزایش گلیکوژن در تمام اندام ها و لیزوزوم های بزرگ غیر طبیعی می شود
[ترجمه ترگمان]این منجر به افزایش گلیکوژن در تمامی اعضا و lysosomes غیر عادی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The abnormal proteins produced by these degenerative diseases are relatively indigestible, so they build up in the lysosome.
[ترجمه گوگل]پروتئین های غیر طبیعی تولید شده توسط این بیماری های دژنراتیو نسبتا غیر قابل هضم هستند، بنابراین در لیزوزوم تجمع می یابند
[ترجمه ترگمان]پروتئین های غیر عادی تولید شده توسط این بیماری های فاسد، نسبتا غیرقابل هضم هستند، بنابراین در the ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Furthermore, recent studies from this laboratory have shown that experimental ethanol administration increases the fragility of rat pancreatic lysosomes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مطالعات اخیر در این آزمایشگاه نشان داده است که تجویز تجربی اتانول باعث افزایش شکنندگی لیزوزوم های پانکراس موش می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مطالعات اخیر در این آزمایشگاه نشان داده است که مدیریت تجربی اتانول، شکنندگی of pancreatic rat را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Researchers found that arsenite causes rapid destabilization of the lysosome in cells, and that breaks the lysosome apart, releasing enzymes that destroy these particular kinds of leukemia cells.
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند که آرسنیت باعث بی‌ثباتی سریع لیزوزوم در سلول‌ها می‌شود و لیزوزوم را از هم جدا می‌کند و آنزیم‌هایی آزاد می‌کند که این نوع خاص از سلول‌های سرطان خون را از بین می‌برند
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که arsenite موجب بی ثباتی سریع سلول ها در سلول ها می شود، و این باعث تجزیه و تحلیل the غیر فعال می شود و آنزیم هایی را آزاد می کند که این انواع خاص سلول های سرطان خون را نابود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Epithelial cell reticulum expansion, reduced microvilli, chromosome concentration, increased lysosome.
[ترجمه گوگل]گسترش شبکه سلول های اپیتلیال، کاهش میکروویلی، غلظت کروموزوم، افزایش لیزوزوم
[ترجمه ترگمان]گسترش شبکه سلولی epithelial، کاهش microvilli، غلظت کروموزوم را کاهش داده و lysosome را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cell organs were increased in density, and myofibrilla were pyknosis or necrosis, the mitochondrial cristae were decreased. The lysosome and cardionatrin granule were enhanced.
[ترجمه گوگل]اندام های سلولی در تراکم افزایش یافتند، و میوفیبریل ها پیکنوز یا نکروز بودند، کریستای میتوکندری کاهش یافت لیزوزوم و گرانول کاردیوناترین افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]ارگان های سلولی به چگالی افزایش یافتند و myofibrilla pyknosis و نکروز بافت، the میتوکندری کاهش یافت lysosome و cardionatrin granule افزایش یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is distinct nucleolus the naked nucleus and some dispersed organelle as lysosome around the nucleus.
[ترجمه گوگل]هسته مجزای هسته برهنه و مقداری اندامک پراکنده به عنوان لیزوزوم در اطراف هسته وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در هسته عریان و برخی از اندامک پراکنده به عنوان lysosome در اطراف هسته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Vitamins function as photoreceptor mechanism of retina, maintenance of integrity of epithelia, lysosome stability, glycoprotein synthesis.
[ترجمه گوگل]ویتامین ها به عنوان مکانیسم گیرنده نور شبکیه، حفظ یکپارچگی اپیتلیوم، ثبات لیزوزوم، سنتز گلیکوپروتئین عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]ویتامین ها به عنوان مکانیزم photoreceptor شبکیه چشم، حفظ تمامیت of، پایداری lysosome، سنتز glycoprotein فعالیت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Autophagy is a vacuolar process of cytoplasmic degradation by lysosome.
[ترجمه گوگل]اتوفاژی یک فرآیند واکوئولی تجزیه سیتوپلاسمی توسط لیزوزوم است
[ترجمه ترگمان]Autophagy یک فرآیند vacuolar از degradation cytoplasmic با lysosome است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] لیزوزوم : حبابهای داخل سلولی و حاوی آنزیمهای گوارشی است.

انگلیسی به انگلیسی

• cytoplasmic cell organelle which contains enzymes that function in intracellular digestion

پیشنهاد کاربران

lysosome ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: کافنده‏تَن
تعریف: از اندامک های درون‏یاخته‏ای که دارای زی‏مایه‏های آب کافتی است و فرایند هضم درون‏یاخته‏ای در آن صورت می‏گیرد

بپرس