lymphoma

/lɪmˈfoʊmə//lɪmˈfəʊmə/

معنی: غده مرکب از بافت لنفاوی
معانی دیگر: (پزشکی) تنابه آمو، لیمفوما، لنفوم، طب غده مرکب از بافت لنفاوی

جمله های نمونه

1. Discussion Oesophageal involvement by lymphoma is, in most cases, secondary.
[ترجمه گوگل]بحث درگیری مری توسط لنفوم در بیشتر موارد ثانویه است
[ترجمه ترگمان]بحث Oesophageal involvement by lymphoma در اکثر موارد ثانویه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company has completed trials on a lymphoma drug and is awaiting approval from the Food and Drug Administration.
[ترجمه گوگل]این شرکت آزمایشات یک داروی لنفوم را تکمیل کرده است و منتظر تایید سازمان غذا و دارو است
[ترجمه ترگمان]این شرکت آزمایش ها بر روی یک drug lymphoma را کامل کرده است و منتظر تایید اداره غذا و دارو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Four years ago Lesley-Anne, 3 was diagnosed with lymphoma.
[ترجمه گوگل]چهار سال پیش، لزلی-آن، 3 ساله مبتلا به لنفوم تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]۴ سال پیش Lesley ان ان ۳ مبتلا به lymphoma تشخیص داده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was lymphoma, a cancer of the lymph glands, that prompted Tsongas to leave the Senate in 198
[ترجمه گوگل]این لنفوم، سرطان غدد لنفاوی بود که باعث شد سونگاس در سال 198 مجلس سنا را ترک کند
[ترجمه ترگمان]It (lymphoma)، سرطان غدد لنفاوی است که منجر به ترک سنا در ۱۹۸ مورد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then I looked up lymphoma in a medical book and almost scared myself to death!
[ترجمه گوگل]بعد در یک کتاب پزشکی لنفوم را جستجو کردم و تقریباً خودم را تا حد مرگ ترساندم!
[ترجمه ترگمان]بعد به غدد لنفاوی توی یه کتاب پزشکی نگاه کردم و تقریبا خودم رو به مرگ رسوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A gastric lymphoma developed in the fourth patient seven years after radiotherapy treatment for Hodgkin's disease.
[ترجمه گوگل]لنفوم معده در چهارمین بیمار هفت سال پس از درمان رادیوتراپی برای بیماری هوچکین ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]A gastric در طول هفت سال بعد از درمان radiotherapy برای بیماری Hodgkin رشد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although difficult, an early diagnosis of primary oesophageal lymphoma seems to be vital as the response to treatment is often good.
[ترجمه گوگل]اگرچه دشوار است، اما به نظر می رسد تشخیص زودهنگام لنفوم اولیه مری حیاتی باشد زیرا پاسخ به درمان اغلب خوب است
[ترجمه ترگمان]اگرچه دشوار است، تشخیص زودهنگام of اولیه oesophageal حیاتی به نظر می رسد چون واکنش به درمان اغلب خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Diagnostic criteria of leiomyosarcoma, fibrosarcoma, non Hodgkin′s lymphoma of the prostate are the same as their counterparts in the soft tissue.
[ترجمه گوگل]معیارهای تشخیصی لیومیوسارکوم، فیبروسارکوم، لنفوم غیر هوچکین پروستات با همتایان آنها در بافت نرم یکسان است
[ترجمه ترگمان]معیارهای تشخیصی of، fibrosarcoma، non Hodgkin's پروستات همانند همتایان خود در بافت نرم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Track 303: Leukemia, Lymphoma, and Chronic Myeloblastic Leukemia.
[ترجمه گوگل]مسیر 303: لوسمی، لنفوم، و لوسمی میلوبلاستیک مزمن
[ترجمه ترگمان]۳۰۳ - ۳۰۳: Leukemia، lymphoma، و مزمن Myeloblastic Leukemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This virus causes glandular fever and is also associated with a human cancer called Burkitt's lymphoma.
[ترجمه گوگل]این ویروس باعث تب غددی می شود و همچنین با سرطان انسانی به نام لنفوم بورکیت مرتبط است
[ترجمه ترگمان]این ویروس باعث تب glandular می شود و با سرطان انسان به نام Burkitt s مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Involvement of other mucosal sites preceded, coincided with, or followed the manifestations of the gastric lymphoma.
[ترجمه گوگل]درگیری سایر نقاط مخاطی قبل، همزمان یا به دنبال تظاهرات لنفوم معده بود
[ترجمه ترگمان]مشارکت سایر جایگاه های mucosal قبل از آن، یا به دنبال ظهور of gastric رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The only significant association was an increased risk of leukaemia and non-Hodgkin's lymphoma associated with first pregnancy.
[ترجمه گوگل]تنها ارتباط معنی دار افزایش خطر ابتلا به لوسمی و لنفوم غیر هوچکین مرتبط با بارداری اول بود
[ترجمه ترگمان]تنها ارتباط قابل توجه، افزایش خطر سرطان خون سرطان و lymphoma non است که با اولین بارداری همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This observation illustrates the usefulness of endosonography in the staging of low grade gastric lymphoma.
[ترجمه گوگل]این مشاهدات سودمندی اندوسونوگرافی در مرحله بندی لنفوم معده با درجه پایین را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این تذکر به مفید بودن endosonography در the از غدد لنفاوی پایین توجه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A panel of monoclonal antibodies were used to characterise the gastric lymphoma in all 50 patients who had undergone surgery.
[ترجمه گوگل]پانلی از آنتی بادی های مونوکلونال برای مشخص کردن لنفوم معده در تمام 50 بیمار که تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند استفاده شد
[ترجمه ترگمان]یک پانل پادتن در هر ۵۰ سالگی که به عمل جراحی مبتلا شده بود، to و characterise نام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غده مرکب از بافت لنفاوی (اسم)
lymphoma

تخصصی

[بهداشت] لنفوم - لنفاماس

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of malignant tumors which affect the lymph nodes and other lymphoid tissues (medicine)

پیشنهاد کاربران

بپرس