lymphocytosis


(پزشکی) تنابه یاخته فزونی، فزونی لنفوسیتها، لنفوسیتوز، ازدیاد گلبولهای سفید یک هسته ای خون

جمله های نمونه

1. Routine laboratory tests frequently indicate a relative lymphocytosis in uncomplicated parotitis.
[ترجمه گوگل]آزمایش های معمول آزمایشگاهی اغلب نشان دهنده لنفوسیتوز نسبی در پاروتیت بدون عارضه است
[ترجمه ترگمان]تست های آزمایشگاهی روتین اغلب بیانگر lymphocytosis نسبی در parotitis غیر پیچیده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Aloe Vera through the actions of stimulation and lymphocytosis will perform its function on our immune system by removing the harmful bacteria and facilitating the recovery of wounds.
[ترجمه گوگل]آلوئه ورا از طریق اقدامات تحریک کننده و لنفوسیتوز عملکرد خود را بر روی سیستم ایمنی بدن ما با حذف باکتری های مضر و تسهیل بهبود زخم ها انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا از طریق اعمال تحریک و تحریک، عملکرد خود را بر روی سیستم ایمنی ما با حذف باکتری های مضر و تسهیل ترمیم زخم ها انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Persistent lymphocytosis in cattle infected with bovine leukemia virus is a benign polyclonal increase in lymphocyte numbers.
[ترجمه گوگل]لنفوسیتوز پایدار در گاوهای آلوده به ویروس لوسمی گاوی یک افزایش خوش خیم پلی کلونال در تعداد لنفوسیت ها است
[ترجمه ترگمان]lymphocytosis پایدار در گاوهایی که آلوده به ویروس سرطان گاوی نوترکیب شده باشند، افزایشی بی خطر نسبت به تعداد lymphocyte دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Routine laboratory tests frequently indicate a relative lymphocytosis.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌های معمول آزمایشگاهی اغلب لنفوسیتوز نسبی را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]تست های آزمایشگاهی روتین اغلب نشان دهنده lymphocytosis نسبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among 18subjects presenting with lymphocytosis, progressive lymphocytosis occurred in 51 (28%), progressive CLL developed in 28 (15%), and chemotherapy was required in 13 (7%).
[ترجمه گوگل]در میان 18 موردی که با لنفوسیتوز مراجعه کردند، لنفوسیتوز پیشرونده در 51 نفر (28%)، CLL پیشرونده در 28 نفر (15%) و شیمی درمانی در 13 نفر (7%) مورد نیاز بود
[ترجمه ترگمان]در بین ۱۸ مورد ارایه شده با lymphocytosis، lymphocytosis پیشرو در ۵۱ (۲۸ %)رخ داد، CLL پیشرو در ۲۸ (۱۵ %)توسعه یافت و شیمی درمانی در ۱۳ (۷ %)لازم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lymphocytosis occurs in some species, especially the cat, as a response to epinephrine secretion.
[ترجمه گوگل]لنفوسیتوز در برخی از گونه ها، به ویژه گربه، به عنوان پاسخ به ترشح اپی نفرین رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]Lymphocytosis در برخی گونه ها، به ویژه گربه، به عنوان پاسخ به ترشح آدرنالین رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chromosome aberrations of cows with leucosis presented a phasic nature at the two stages of persistent lymphocytosis and lymphosarcoma.
[ترجمه گوگل]انحرافات کروموزومی گاوهای مبتلا به لکوزیس در دو مرحله لنفوسیتوز پایدار و لنفوسارکوم ماهیت فازی داشتند
[ترجمه ترگمان]The chromosome با leucosis، طبیعت phasic را در دو مرحله of دایمی و lymphosarcoma نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The researchers followed 185 participants with CLL-phenotype MBL and lymphocytosis, and monitored them for a median of 7 years.
[ترجمه گوگل]محققان 185 شرکت کننده را با فنوتیپ CLL MBL و لنفوسیتوز دنبال کردند و آنها را به مدت 7 سال تحت نظر گرفتند
[ترجمه ترگمان]پژوهشگران به دنبال ۱۸۵ شرکت کننده مبتلا به فنوتیپ - و lymphocytosis بودند و آن ها را برای مدت ۷ سال تحت نظارت قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Asymptomatic persons with fewer CLL-phenotype cells have monoclonal B-cell lymphocytosis (MBL).
[ترجمه گوگل]افراد بدون علامت با سلول های فنوتیپ CLL کمتر، لنفوسیتوز سلول B مونوکلونال (MBL) دارند
[ترجمه ترگمان]سلول های فنوتیپ کم تر با سلول های فنوتیپ کم تر، آنتی بادی مونوکلونال B (MBL)دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. BACKGROUND: Otherwise healthy persons with a small number of B-cell clones circulating in the peripheral blood have been designated as having monoclonal B-cell lymphocytosis.
[ترجمه گوگل]پس زمینه: در غیر این صورت افراد سالم با تعداد کمی از کلون های سلول B که در خون محیطی در گردش هستند، دارای لنفوسیتوز سلول B مونوکلونال هستند
[ترجمه ترگمان]سابقه: در غیر این صورت افراد سالم با تعداد کمی از کلون های سلولی B که در خون محیطی شایع شده اند، با استفاده از lymphocytosis سلول های B B مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this study, researchers found that among 185 patients with lymphocytosis, progressive lymphocytosis developed in 51 (28%) and progressive CLL developed in 28 (15%).
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، محققان دریافتند که در بین 185 بیمار مبتلا به لنفوسیتوز، لنفوسیتوز پیشرونده در 51 نفر (28%) و CLL پیشرونده در 28 نفر (15%) ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه، محققان دریافتند که در میان ۱۸۵ بیمار با lymphocytosis، lymphocytosis پیشرو در ۵۱ (۲۸ درصد)و CLL پیشرو در ۲۸ (۱۵ %)توسعه یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions :The CLL-phenotype cells found in the general population and in subjects with lymphocytosis have features in common with CLL cells.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: سلول‌های فنوتیپ CLL که در جمعیت عمومی و در افراد مبتلا به لنفوسیتوز یافت می‌شوند دارای ویژگی‌های مشترک با سلول‌های CLL هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: سلول های فنوتیپ ایجاد شده در جمعیت عمومی و در موضوعات با lymphocytosis دارای ویژگی های مشترکی با سلول های CLL هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abnormalities initially detected on CBC included heterophilic leukocytosis and anemia; lymphocytosis and monocytosis were detected later.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری هایی که در ابتدا در CBC شناسایی شدند شامل لکوسیتوز هتروفیل و کم خونی بود لنفوسیتوز و مونوسیتوز بعداً تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]Abnormalities در ابتدا بر روی CBC عبارت بود از heterophilic leukocytosis و کم خونی، lymphocytosis و monocytosis بعدا تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CLL requiring treatment develops in subjects with CLL-phenotype MBL and with lymphocytosis at the rate of 1% per year.
[ترجمه گوگل]CLL که نیاز به درمان دارد در افراد مبتلا به MBL فنوتیپ CLL و لنفوسیتوز به میزان 1٪ در سال ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]CLL که نیازمند درمان است در موضوعات با فنوتیپ CLL - فنوتیپ و با نرخ ۱ % در سال رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• abnormally large number of lymphocytes in the blood (medicine)

پیشنهاد کاربران

تنابه یاخته فزونی ( اسم ) : افزایش تعداد لنفوسیت ها در خون

بپرس