lymphedema

جمله های نمونه

1. Lymphedema is perhaps the most common cause and results in some extraordinarily enlarged limbs.
[ترجمه گوگل]لنف ادم شاید شایع ترین علت باشد و منجر به بزرگ شدن فوق العاده اندام ها شود
[ترجمه ترگمان]Lymphedema شاید شایع ترین علت و نتایجی در برخی از اعضای فوق العاده بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The signs and symptoms of lymphedema include, in a limb, a feeling of heaviness or tightness, aching or discomfort, restricted range of motion, and swelling (partial or total).
[ترجمه گوگل]علائم و نشانه های لنف ادم عبارتند از، در اندام، احساس سنگینی یا گرفتگی، درد یا ناراحتی، محدودیت دامنه حرکتی، و تورم (جزئی یا کلی)
[ترجمه ترگمان]نشانه ها و علائم of عبارتند از: در یک دست، احساس سنگینی یا سفتی، درد یا ناراحتی، محدوده محدود حرکت و تورم (جزیی یا کلی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The most common causes of lymphedema in the United States are surgery and radiation therapy for the treatment of cancer.
[ترجمه گوگل]شایع ترین علل لنف ادم در ایالات متحده جراحی و پرتودرمانی برای درمان سرطان است
[ترجمه ترگمان]شایع ترین دلایل of در آمریکا جراحی و درمان پرتو درمانی برای درمان سرطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once lymphedema is diagnosed, treatment should begin immediately.
[ترجمه گوگل]پس از تشخیص لنف ادم، درمان باید بلافاصله شروع شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که lymphedema تشخیص داده شود، درمان باید فورا آغاز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lymphedema patients usually do not have severe pain and skin color and temperature are generally normal.
[ترجمه گوگل]بیماران لنف ادم معمولاً درد شدیدی ندارند و رنگ پوست و دمای آن به طور کلی طبیعی است
[ترجمه ترگمان]بیماران Lymphedema معمولا درد شدیدی ندارند و رنگ و دمای پوست به طور کلی طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Breast cancer related lymphedema is associated with decreased arm function, disability and diminished quality of life.
[ترجمه گوگل]لنف ادم مرتبط با سرطان سینه با کاهش عملکرد بازو، ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی همراه است
[ترجمه ترگمان]سرطان پستان مرتبط با کاهش عملکرد، معلولیت و کاهش کیفیت زندگی همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lymphedema tarda is a congenital disease, although the clinical manifestations may not become evident for several decades.
[ترجمه گوگل]لنف ادم تاردا یک بیماری مادرزادی است، اگرچه تظاهرات بالینی ممکن است برای چندین دهه آشکار نشود
[ترجمه ترگمان]Lymphedema tarda یک بیماری مادرزادی است، با این حال ممکن است تظاهرات بالینی برای چندین دهه آشکار نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had hyperplasia, anemia, and lymphedema from a chronic disease.
[ترجمه گوگل]هیپرپلازی، کم خونی و لنف ادم ناشی از یک بیماری مزمن داشتم
[ترجمه ترگمان]من ناهنجاری، کم خونی و lymphedema از یک بیماری مزمن داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The prevalence of diagnosed lymphedema was higher among survivors of vulvar cancer (36%) than all other gynecological cancer subgroups.
[ترجمه گوگل]شیوع لنف ادم تشخیص داده شده در بین بازماندگان سرطان فرج (36%) بیشتر از سایر زیر گروه های سرطان زنان بود
[ترجمه ترگمان]شیوع بیماری تشخیص داده شده در میان بازماندگان سرطان vulvar (۳۶ %)بالاتر از دیگر گروه های سرطان gynecological است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The patient had a history of lymphedema tarda in the legs and had been admitted several times before with recurrent cellulitis.
[ترجمه گوگل]بیمار سابقه لنف ادم تاردا در پاها داشت و قبلا چندین بار با سلولیت راجعه بستری شده بود
[ترجمه ترگمان]بیمار دارای سابقه of tarda در پاها بود و چندین بار قبل از with مکرر پذیرفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:Analyzing the method of nursing cancer patients with lymphedema.
[ترجمه گوگل]هدف: تحلیل روش پرستاری از بیماران سرطانی مبتلا به لنف ادم
[ترجمه ترگمان]هدف: تحلیل روش بیماران مبتلا به سرطان پستان با lymphedema
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lymphedema is characterized by a regional accumulation of excessive amounts of interstitial protein-rich fluid.
[ترجمه گوگل]لنف ادم با تجمع منطقه ای مقادیر بیش از حد مایع غنی از پروتئین بینابینی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Lymphedema با تجمع منطقه ای حجم بیش از حد از مایع غنی از پروتیین مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Upper limb lymphedema after mastectomy can severely threaten physical and mental health and life quality of the patients.
[ترجمه گوگل]لنف ادم اندام فوقانی پس از ماستکتومی می تواند سلامت جسمی و روانی و کیفیت زندگی بیماران را به شدت تهدید کند
[ترجمه ترگمان]lymphedema limb (limb)پس از برداشتن mastectomy می تواند به شدت سلامت جسمی و روحی و کیفیت زندگی بیماران را تهدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nevertheless, lymphedema is not curable and will require treatment and ongoing care in all cases.
[ترجمه گوگل]با این وجود، لنف ادم قابل درمان نیست و در همه موارد به درمان و مراقبت مداوم نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، lymphedema قابل درمان نیست و نیازمند درمان و مراقبت مداوم در همه موارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lymphedema is a chronic situation and usually begins with a swelling in the hands or feet.
[ترجمه گوگل]لنف ادم یک وضعیت مزمن است و معمولاً با تورم در دست ها یا پاها شروع می شود
[ترجمه ترگمان]Lymphedema یک وضعیت مزمن است و معمولا با تورم دست ها یا پاها شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• swelling caused by excess lymph fluid that accumulates in tissue (especially of the arms or legs)

پیشنهاد کاربران

تنابه خیز ( اسم ) : تورم ناشی از انسداد عروق لنفاوی یا رشد غیرعادی عروق لنفاوی
بیماری ورم لنفاوی ( لنف ادم هست اسمش )
لنف ادم

بپرس