1. It was lymphoma, a cancer of the lymph glands, that prompted Tsongas to leave the Senate in 198
[ترجمه گوگل]این لنفوم، سرطان غدد لنفاوی بود که باعث شد سونگاس در سال 198 مجلس سنا را ترک کند
[ترجمه ترگمان]It (lymphoma)، سرطان غدد لنفاوی است که منجر به ترک سنا در ۱۹۸ مورد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]It (lymphoma)، سرطان غدد لنفاوی است که منجر به ترک سنا در ۱۹۸ مورد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Cancer of the lymph glands, he's got.
[ترجمه گوگل]سرطان غدد لنفاوی، او مبتلا شده است
[ترجمه ترگمان]سرطان غدد لنفاوی که داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرطان غدد لنفاوی که داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is usually a painless swelling of the lymph glands which drain the area of the primary sore.
[ترجمه گوگل]معمولاً تورم بدون درد غدد لنفاوی وجود دارد که ناحیه زخم اولیه را تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]معمولا ورم painless غدد لنفاوی وجود دارد که ناحیه درد اولیه را تخلیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معمولا ورم painless غدد لنفاوی وجود دارد که ناحیه درد اولیه را تخلیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Swollen lymph glands, then, are evidence that the body is busy manufacturing antibodies to some outside invader.
[ترجمه گوگل]بنابراین، غدد لنفاوی متورم شواهدی هستند که نشان می دهد بدن مشغول تولید آنتی بادی برای برخی مهاجمان خارجی است
[ترجمه ترگمان]و غده های ورم غدد لنفاوی هم ثابت می کنند که بدن در حال تولید مثل یک حمله خارجی به یک مهاجم خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و غده های ورم غدد لنفاوی هم ثابت می کنند که بدن در حال تولید مثل یک حمله خارجی به یک مهاجم خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Passive smoking has been associated with lymph gland, nasal, and lung cancers, allergies, eye and skin diseases, as well as respiratory problems in cats and dogs.
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن غیرفعال با سرطان غدد لنفاوی، بینی و ریه، آلرژی، بیماری های چشم و پوست و همچنین مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن غیرفعال با غدد لنفاوی، بینی و سرطان ریه، آلرژی، چشم و بیماری های پوستی و نیز مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن غیرفعال با غدد لنفاوی، بینی و سرطان ریه، آلرژی، چشم و بیماری های پوستی و نیز مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. MRI in showing lung door and mediastinum lymph gland has important value to shift, which has important direct significance in diagnosing lung cancer by stages and operation.
[ترجمه گوگل]MRI در نشان دادن درب ریه و غدد لنفاوی مدیاستن ارزش مهمی برای جابجایی دارد که اهمیت مستقیم مهمی در تشخیص سرطان ریه بر اساس مراحل و عمل دارد
[ترجمه ترگمان]MRI در نشان دادن در ریه و غدد لنفاوی ارزش مهمی برای تغییر دارد که اهمیت مستقیم مهمی در تشخیص سرطان ریه از طریق مراحل و عملیات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]MRI در نشان دادن در ریه و غدد لنفاوی ارزش مهمی برای تغییر دارد که اهمیت مستقیم مهمی در تشخیص سرطان ریه از طریق مراحل و عملیات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There are lymph gland inflammation, malignant lymphoma and all kinds of metastatic cancer, which often cause intumescence of shallow lymph gland.
[ترجمه گوگل]التهاب غدد لنفاوی، لنفوم بدخیم و انواع سرطان های متاستاتیک وجود دارد که اغلب باعث تحریک غده لنفاوی کم عمق می شود
[ترجمه ترگمان]غدد لنفاوی، سرطان بدخیم غدد لنفاوی و انواع سرطان که اغلب باعث ایجاد سرطان غدد لنفاوی می شوند وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غدد لنفاوی، سرطان بدخیم غدد لنفاوی و انواع سرطان که اغلب باعث ایجاد سرطان غدد لنفاوی می شوند وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Second hand smoke has been linked with lymph gland, nasal, and lung cancers, plus a range of allergies, diseases of eye and skin, and respiratory problems in cats and dogs.
[ترجمه گوگل]دود دست دوم با سرطان های غدد لنفاوی، بینی و ریه، به علاوه طیف وسیعی از آلرژی ها، بیماری های چشم و پوست، و مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه ترگمان]سیگار دوم با غدد لنفاوی، بینی و سرطان های ریه، به علاوه گستره ای از آلرژی ها، بیماری های چشم و پوست و مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیگار دوم با غدد لنفاوی، بینی و سرطان های ریه، به علاوه گستره ای از آلرژی ها، بیماری های چشم و پوست و مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These antibodies are produced by the B cells in our lymph glands.
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی ها توسط سلول های B در غدد لنفاوی ما تولید می شوند
[ترجمه ترگمان]این پادتن در غدد لنفاوی ما تولید می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پادتن در غدد لنفاوی ما تولید می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Continual ingestion of microwaved food causes immune system deficiencies through lymph gland and blood serum alterations.
[ترجمه گوگل]مصرف مداوم غذا در مایکروویو باعث نقص سیستم ایمنی از طریق تغییرات غدد لنفاوی و سرم خون می شود
[ترجمه ترگمان]مصرف مواد غذایی که در مصرف غذاهای مصرفی ایجاد می شود باعث عدم موفقیت در غدد لنفاوی و serum خون می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مصرف مواد غذایی که در مصرف غذاهای مصرفی ایجاد می شود باعث عدم موفقیت در غدد لنفاوی و serum خون می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To explore the curative effect of Maozhaocao capsule in treating armpit lymph gland reaction among babies after injected BCG vaccine.
[ترجمه گوگل]بررسی اثر درمانی کپسول Maozhaocao در درمان واکنش غده لنفاوی زیر بغل در نوزادان پس از تزریق واکسن BCG
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر درمانی کپسول Maozhaocao در درمان آغوش غدد لنفاوی در بین نوزادان پس از تزریق واکسن BCG انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر درمانی کپسول Maozhaocao در درمان آغوش غدد لنفاوی در بین نوزادان پس از تزریق واکسن BCG انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This kind of adenocarcinoma is usually undifferentiated with early metastasis through lymph gland .
[ترجمه گوگل]این نوع آدنوکارسینوم معمولاً با متاستاز اولیه از طریق غدد لنفاوی تمایز نیافته است
[ترجمه ترگمان]این نوع سرطان ریه معمولا در اثر ابتلا به جهش اولیه در غدد لنفاوی احساس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نوع سرطان ریه معمولا در اثر ابتلا به جهش اولیه در غدد لنفاوی احساس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. CT detected 8 cases of lymphonodi cervicales transfer accompanied with calcification-obvious intensified lymph gland and nodosa in the wall of vesicle.
[ترجمه گوگل]CT 8 مورد انتقال لنفاوی سرویکال همراه با کلسیفیکاسیون - تشدید آشکار غده لنفاوی و گره در دیواره وزیکول را شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]CT در ۸ مورد انتقال lymphonodi cervicales همراه با calcification - آشکار غدد لنفاوی و nodosa در دیواره of شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]CT در ۸ مورد انتقال lymphonodi cervicales همراه با calcification - آشکار غدد لنفاوی و nodosa در دیواره of شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The maintain effective concentration time in the tongue and neck lymph gland was 720 times as those in the iv group.
[ترجمه گوگل]زمان تمرکز موثر در زبان و غده لنفاوی گردن 720 برابر گروه IV بود
[ترجمه ترگمان]حفظ زمان غلظت موثر در زبان و گردن غدد لنفاوی، برابر با ۷۲۰ بار در گروه iv بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حفظ زمان غلظت موثر در زبان و گردن غدد لنفاوی، برابر با ۷۲۰ بار در گروه iv بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید