luxuriance

/lʌgˈʒʊərɪəns//lʌɡˈʒʊərɪəns/

معنی: وفور، انبوهی، حاصلخیزی، شکوه و جلال، پربرکتی
معانی دیگر: پرنعمتی، فراوانی

جمله های نمونه

1. A string of beads not only a luxuriance and levity represent, but also represent individual lifestyle.
[ترجمه گوگل]رشته ای از مهره ها نه تنها نشان دهنده تجمل و شادابی است، بلکه نشان دهنده سبک زندگی فردی است
[ترجمه ترگمان]یک رشته از مهره ها نه تنها سبک luxuriance و سبکی نمایانگر آن هستند، بلکه بیانگر سبک زندگی فردی نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So the game best displays the motion and luxuriance of motor sport thoroughly.
[ترجمه گوگل]بنابراین بازی به بهترین وجه حرکت و تجمل ورزش موتوری را به طور کامل نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین بهترین بازی، حرکت و حرکت ورزش موتور را به طور کامل نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Charlotte had parties of unimaginable luxuriance, with magicians from London and, the previous year, an ice-cream cake.
[ترجمه گوگل]شارلوت مهمانی‌هایی با تجملات غیرقابل تصور داشت، با جادوگرانی از لندن و سال قبل، یک کیک بستنی
[ترجمه ترگمان]شارلوت مهمانی های غیرقابل تصور و magicians داشت، با جادوگرها از لندن و سال قبل کیک خامه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The very luxuriance of the country displeased him.
[ترجمه گوگل]تجمل بسیار کشور او را ناراضی کرد
[ترجمه ترگمان]The این کشور او را ناخشنود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Faulkner's literary texts are well-known for their luxuriance and elaborateness, which, however, is the main rather than the whole picture.
[ترجمه گوگل]متون ادبی فاکنر به دلیل تجملات و ظرافت خود مشهور هستند، که با این حال، تصویر اصلی است تا کل
[ترجمه ترگمان]متون ادبی Faulkner به خاطر luxuriance و elaborateness معروف هستند که با این حال، به جای کل تصویر، اصلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Luxuriance on another level come into being, that is the process from simple to deep.
[ترجمه گوگل]تجمل در سطح دیگری به وجود می آید، این فرآیند از ساده به عمیق است
[ترجمه ترگمان]luxuriance در سطح دیگر به وجود می آیند، که این فرآیند از ساده تا عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That country manifests an unbelievable luxuriance of and fauna.
[ترجمه گوگل]آن کشور تجملات و جانوران باورنکردنی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]آن کشور، an و جانوری باورنکردنی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The foliage was in its utmost luxuriance.
[ترجمه گوگل]شاخ و برگ در نهایت تجملات خود بود
[ترجمه ترگمان]برگ ها در luxuriance و luxuriance بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the rough and tumble of my street there was less luxuriance.
[ترجمه گوگل]در ناهمواری و ناهمواری خیابان من تجملات کمتری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در خیابان های ناهموار و ناهموار خیابان من، luxuriance کم تر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dwellers in temperate zones can have no idea of the luxuriance of tropical vegetation.
[ترجمه گوگل]ساکنان مناطق معتدل نمی توانند تصوری از تجملات پوشش گیاهی استوایی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]ساکنان مناطق معتدل هیچ ایده ای برای پوشش گیاهی مناطق گرمسیری ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The copious moisture of a tropical climate was apparent in the rich luxuriance of the vegetation.
[ترجمه گوگل]رطوبت فراوان آب و هوای گرمسیری در تجملات غنی پوشش گیاهی آشکار بود
[ترجمه ترگمان]رطوبت فراوانی آب و هوای استوایی در the غنی گیاهان مشهود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This phenomenon is more exhilarating to me than the luxuriance and fertility of vineyards.
[ترجمه گوگل]این پدیده برای من نشاط آورتر از تجملات و حاصلخیزی تاکستان هاست
[ترجمه ترگمان]این پدیده برای من more از the و حاصلخیزی تاکستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وفور (اسم)
abundance, affluence, profusion, wealth, bounty, exuberance, luxuriance, plenitude, lavishness, plurality, pluralism, opulence, plentitude, rout, superabundance

انبوهی (اسم)
afflux, density, congestion, bushiness, luxuriance

حاصلخیزی (اسم)
luxuriance, productivity, fecundity, fertility

شکوه و جلال (اسم)
luxuriance, splendor, splendour

پربرکتی (اسم)
luxuriance, unction

انگلیسی به انگلیسی

• abundance; richness; magnificence; rich ornamentation; fertility
you use luxuriance to refer to plants, gardens, trees, and so on which are healthy and growing well; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : luxuriate
✅️ اسم ( noun ) : luxury / luxuriance
✅️ صفت ( adjective ) : luxurious / luxuriant
✅️ قید ( adverb ) : luxuriously / luxuriantly

بپرس