صفت ( adjective )
حالات: lustier, lustiest
مشتقات: lustily (adv.), lustiness (n.)
حالات: lustier, lustiest
مشتقات: lustily (adv.), lustiness (n.)
• (1) تعریف: exceptionally healthy and vigorous; robust.
• مترادف: fit, hearty, robust, vigorous
• متضاد: effete, feeble, weak
• مشابه: blooming, energetic, hale, healthy, lively
• مترادف: fit, hearty, robust, vigorous
• متضاد: effete, feeble, weak
• مشابه: blooming, energetic, hale, healthy, lively
- The lusty infant was growing well.
[ترجمه گوگل] نوزاد هوس انگیز به خوبی رشد می کرد
[ترجمه ترگمان] نوزاد نیرومند حالش خوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نوزاد نیرومند حالش خوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The newborn let out a lusty cry.
[ترجمه گوگل] نوزاد تازه متولد شده فریاد هوس انگیزی کشید
[ترجمه ترگمان] نوزاد گریه شدیدی سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نوزاد گریه شدیدی سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: hearty; strong.
• مترادف: hearty, husky, robust, stalwart, strapping, strong, sturdy
• متضاد: feeble, weak
• مشابه: beefy, brawny, burly, muscular, powerful, red-blooded, stout
• مترادف: hearty, husky, robust, stalwart, strapping, strong, sturdy
• متضاد: feeble, weak
• مشابه: beefy, brawny, burly, muscular, powerful, red-blooded, stout
- The two lusty sons helped their father fell the tree and chop the wood.
[ترجمه گوگل] دو پسر شهوتمند به پدرشان کمک کردند تا درخت را بیفتد و هیزم را خرد کند
[ترجمه ترگمان] دو پسر خوش بنیه به پدرشان کمک کردند که درخت را زمین بزند و هیزم بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دو پسر خوش بنیه به پدرشان کمک کردند که درخت را زمین بزند و هیزم بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: lustful.
• مترادف: horny, lascivious, libidinous, lustful, passionate, randy
• مشابه: erotic, hot, lecherous, lewd, salacious
• مترادف: horny, lascivious, libidinous, lustful, passionate, randy
• مشابه: erotic, hot, lecherous, lewd, salacious
- The lusty soldiers sought out the prostitutes of the town.
[ترجمه گوگل] سربازان شهوانی به دنبال روسپی های شهر می گشتند
[ترجمه ترگمان] سربازان نیرومند بدنبال بیرون آوردن فواحش شهر می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سربازان نیرومند بدنبال بیرون آوردن فواحش شهر می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید