lustrous

/ˈləstrəs//ˈlʌstrəs/

معنی: پر جلوه، رخشان، رخشنده، فروزنده
معانی دیگر: پر جلا، پر ورغ، براق، درخشان، تابان، پر زرق وبرق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lustrously (adv.), lustrousness (n.)
(1) تعریف: shining; glossy; bright.
مترادف: bright, glossy, shining, shiny
متضاد: dull, lusterless
مشابه: aglow, alight, gleaming, luminous, radiant, sleek

- The new snow was lustrous in the moonlight.
[ترجمه گوگل] برف جدید زیر نور مهتاب درخشان بود
[ترجمه ترگمان] برف تازه در مهتاب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her dull graying hair had once been lustrous and vibrantly red.
[ترجمه Edris nozari] موی خاکستری کسل کننده ش زمانی قرمز پر جنب و جوش و براقی بوده
|
[ترجمه گوگل] موهای خاکستری کسل کننده او زمانی براق و قرمز پر جنب و جوش بودند
[ترجمه ترگمان] موهای خاکست ریش زمانی درخشان و قرمز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: admirable; splendid.
مترادف: glorious, shining
متضاد: lusterless
مشابه: admirable, brilliant, celebrated, famous, resplendent, splendid

- Her start on Broadway had been a failure, but she went on to have a lustrous career in the movies.
[ترجمه گوگل] شروع او در برادوی شکست خورده بود، اما او در ادامه یک حرفه درخشان در سینما داشت
[ترجمه ترگمان] شروع کرد به رفتن به برادوی، شکست خورده بود، اما او ادامه داد تا یک شغل درخشان در سینما داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. lustrous silk materials
پارچه های ابریشمی براق

2. one of the lustrous actors of that period
یکی از هنرپیشگان برجسته آن دوران

3. The women have lustrous cascades of black hair.
[ترجمه گوگل]زنان آبشارهای درخشانی از موهای سیاه دارند
[ترجمه ترگمان]زنان آبشاری از موهای سیاه را درخشان کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her hair was beautifully dark and lustrous.
[ترجمه گوگل]موهایش به زیبایی تیره و براق بود
[ترجمه ترگمان]موهایش بسیار زیبا و درخشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without ever straining for effect, Brook's lustrous production affirms the unending richness of theatrical simplicity.
[ترجمه گوگل]بدون هیچ تلاشی برای اثرگذاری، تولید درخشان بروک غنای بی پایان سادگی تئاتری را تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]تولید درخشان بروک بدون هیچ گونه تلاش برای تاثیرگذاری بر غنای بی پایانی سادگی تئاتر صحه می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lexandro's eyes were dark and lustrous, his teeth pearly, his dusky hair crimped and curled and pomaded.
[ترجمه گوگل]چشمان لکساندرو تیره و براق، دندان‌هایش مرواریدی، موهای تیره‌آلودش چین‌خورده و فر شده بود
[ترجمه ترگمان]چشمان Lexandro تیره و درخشان بودند، دندان هایش مروارید بود، موهای تیره او که crimped و سرخاب مالیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. R1 and R2 have high lustrous carbon productive ratio. R3 can relax the thermal expand in great extent.
[ترجمه گوگل]R1 و R2 نسبت تولید کربن براق بالایی دارند R3 می تواند گسترش حرارتی را تا حد زیادی آرام کند
[ترجمه ترگمان]R۱ و R۲ دارای نسبت مولد رشد کربن بالا هستند نشان داده شده است که می توانند انبساط گرمایی را تا حد زیادی کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cadmium is a lustrous, silver - white, ductile, very malleable metal.
[ترجمه گوگل]کادمیوم فلزی براق، نقره ای - سفید، انعطاف پذیر و بسیار چکش خوار است
[ترجمه ترگمان]کادمیم یک فلز براق، نقره ای - سفید، داکتیل است و بسیار چکش خوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hard, Brittle, and lustrous, it has a distinctive gray-white colour with a reddish tinge.
[ترجمه گوگل]سخت، شکننده و براق، دارای رنگ خاکستری-سفید متمایز با ته مایل به قرمز است
[ترجمه ترگمان]سخت، شکننده و درخشان است، رنگی خاکستری - سفید با یک رنگ قرمز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are the cultured pearls as lustrous and beautiful as the natural ones?
[ترجمه گوگل]آیا مرواریدهای پرورشی به اندازه مرواریدهای طبیعی براق و زیبا هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا مرواریدهای کشت شده مانند lustrous و زیبا هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are lustrous in color, supple, light, warm and comfortable to wear.
[ترجمه گوگل]آنها از نظر رنگ براق، انعطاف پذیر، سبک، گرم و راحت برای پوشیدن هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها درخشان، انعطاف پذیر، روشن، گرم و راحت برای پوشیدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A lustrous, blackish - brown rare earth mineral consisting primarily of cerium, erbium, titanium, uranium, and yttrium.
[ترجمه گوگل]یک ماده معدنی خاکی کمیاب براق، قهوه ای مایل به سیاه و سفید که عمدتاً از سریم، اربیوم، تیتانیوم، اورانیوم و ایتریوم تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی نادر، سیاه و سیاه در درجه اول شامل cerium، erbium، تیتانیوم، اورانیوم و yttrium می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Elated, Lustrous Jade wanted to go immediately but was told that the carriage was engaged.
[ترجمه گوگل]جید درخشان و شادمان می خواست فورا برود اما به او گفتند که کالسکه درگیر است
[ترجمه ترگمان]Elated، lustrous می خواست بلافاصله برود اما به او گفتند که کالسکه نامزد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But then Noble Talent and Lustrous Jade had begun to meddle.
[ترجمه گوگل]اما بعد از آن Noble Talent و Lustrous Jade شروع به دخالت کردند
[ترجمه ترگمان]اما بعد استعداد نا بل و lustrous جید شروع به دخالت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر جلوه (صفت)
loud, showy, pretentious, resplendent, lustrous, stagy

رخشان (صفت)
lustrous

رخشنده (صفت)
lustrous

فروزنده (صفت)
lustrous

تخصصی

[نساجی] براق - درخشنده- جلوه گر

انگلیسی به انگلیسی

• shiny, glossy; splendid, brilliant
something that is lustrous is smooth and shines brightly and gently.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Having a shiny or glossy surface ✨
🔍 مترادف: Shiny
✅ مثال: The lustrous fabric of the gown caught the light beautifully at the ball.
🔴 reflecting light evenly and efficiently without glitter or sparkle
◀️ a lustrous satin
◀️ the lustrous glow of an opal
🔴 radiant in character or reputation
◀️ set a lustrous example for others to follow
...
[مشاهده متن کامل]

🪅 Lustrously ( قید ) - Lustrousness ( اسم )
⚠️ گاهی بصورت Lustrious مینویسند و گاهی هم بصورت Lustrous. جفتش کاربرد داره

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : luster ( lustre ) / lustering ( lustring )
✅️ صفت ( adjective ) : lustrous / lusterless ( lustreless ) / lustered ( lustred )
✅️ قید ( adverb ) : lustrously
درخشان ، تابان

بپرس