lustily


با بنیه خوب

جمله های نمونه

1. Latex smacked lustily against solid flesh.
[ترجمه گوگل]لاتکس به شدت به گوشت جامد می خورد
[ترجمه ترگمان]Latex با lustily محکم به گوشت خشک ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her mother was singing lustily.
[ترجمه گوگل]مادرش با هوس آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]مادرش با صدای بلند آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two women were snoring lustily on wooden beds on the right side of the room.
[ترجمه گوگل]دو زن با هوس روی تخت های چوبی سمت راست اتاق خروپف می کردند
[ترجمه ترگمان]دو زن در سمت راست اتاق با صدای بلند خر خر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boy sat on the perch and sang lustily.
[ترجمه گوگل]پسر روی سکو نشست و با هوس آواز خواند
[ترجمه ترگمان]پسر روی نشیمن نشست و با صدای بلند شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It'saves or destroys lustily. Nothing in the world is surer than this.
[ترجمه گوگل]به طرز شهوانی نجات می دهد یا از بین می برد هیچ چیز در دنیا مطمئن تر از این نیست
[ترجمه ترگمان]این کار ما را نجات می دهد یا نابود می کند هیچ چیز در دنیا مطمئن تر از این نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We laid hold of the rope and pulled lustily.
[ترجمه گوگل]طناب را گرفتیم و با هوس کشیدیم
[ترجمه ترگمان]طناب را گرفتیم و محکم فشار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. " The piece is known, " he concluded lustily, " as Vladimir Tostoff's JAZZ HISTORY OF THE WORLD. "
[ترجمه گوگل]او با شهوت نتیجه گرفت: «این قطعه به عنوان «تاریخ جاز جهان» اثر ولادیمیر توستوف شناخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]او با صدای رسای خود به این نتیجه رسید: \" این قطعه به نام تاریخ جهان ولادیمیر Tostoff شناخته می شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She held a baby which was crying lustily.
[ترجمه گوگل]او نوزادی را در آغوش گرفت که با هوس گریه می کرد
[ترجمه ترگمان]بچه ای را که به شدت گریه می کرد نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was toweling lustily on the side of the pool.
[ترجمه گوگل]با شهوت از کنار استخر حوله می زد
[ترجمه ترگمان]در کنار استخر شنا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was toweling off lustily on the side of the pool.
[ترجمه گوگل]با شهوت از کنار استخر حوله می زد
[ترجمه ترگمان]او در کنار استخر به شدت از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Later, however, she heard him weeping lustily in his bed.
[ترجمه گوگل]اما بعداً شنید که او با هوس در تختش گریه می کرد
[ترجمه ترگمان]اما بعد صدای گریه اش را شنید که در تختش به شدت گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The young plants grew lustily.
[ترجمه گوگل]گیاهان جوان با شهوت رشد کردند
[ترجمه ترگمان]گیاهان جوان با شدت بیشتری رشد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The children sang out lustily.
[ترجمه گوگل]بچه ها با هوس آواز خواندند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با صدای بلند آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The boys cheered lustily.
[ترجمه گوگل]پسرها با شور و شوق تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با شوق و ذوق شادی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• vigorously, with energy, mightily; enthusiastically; with obsessive sexual desire, libidinously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lust
✅️ اسم ( noun ) : lust / lustiness
✅️ صفت ( adjective ) : lustful / lusty
✅️ قید ( adverb ) : lustfully / lustily
...
[مشاهده متن کامل]

❗️دوستان دقت داشته باشید با اینکه تمامی این کلمات از یک ریشه هستند، اما معانی ستون سمت چپ، کاملا متفاوت با ستون سمت راست است
معانی تمامی کلمات را سرچ کنید تا به درستی بتوانید از آنها استفاده کنید

با قوت. محکم. به شدت

بپرس